observably

جمله های نمونه

1. One of those cowardly specimens who observably flinched in the football tackle or too noticeably avoided the sporadic playground rough and tumble.
[ترجمه گوگل]یکی از آن نمونه‌های ترسو که به‌طور مشهودی در تکل‌های فوتبال به خود می‌لرزید یا به‌طور محسوسی از زمین بازی پراکنده در زمین بازی پرهیز می‌کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن نمونه های بزدلانه ای که در مسابقه فوتبال به خود پیچید و یا خیلی به طور قابل توجهی از زمین بازی گاه و بیگاه کنار رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. School culture management is correlation observably to feeling at work, to organizational statue, to feeling of achievement at work, to relations between men and women.
[ترجمه گوگل]مدیریت فرهنگ مدرسه به طور مشهودی با احساس در کار، با وضعیت سازمانی، با احساس موفقیت در کار، با روابط بین زن و مرد ارتباط دارد
[ترجمه ترگمان]مدیریت فرهنگ مدارس با احساس رضایت در کار، به شکل سازمانی، احساس موفقیت در کار و ارتباط بین زن و مرد ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Direct influence is existed observably, but its degree is lowest in all influence relation.
[ترجمه گوگل]تأثیر مستقیم به طور مشهود وجود دارد، اما درجه آن در همه روابط تأثیر کمتر است
[ترجمه ترگمان]تاثیر مستقیم observably وجود دارد، اما درجه آن در همه رابطه تاثیر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It will reduce the resistance of mold unloading observably, especially for thin workpiece and complex workpiece.
[ترجمه گوگل]این مقاومت تخلیه قالب را به طور قابل ملاحظه ای کاهش می دهد، به خصوص برای قطعه کار نازک و قطعه کار پیچیده
[ترجمه ترگمان]این کار مقاومت در برابر تخلیه بار را به ویژه برای قطعه کار و قطعه کار پیچیده کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Changing the form of coordinate axis could observably improve the quality of fingerprint, such as logarithmic coordinate axis or axis break.
[ترجمه گوگل]تغییر شکل محور مختصات می تواند به طور مشهودی کیفیت اثر انگشت را بهبود بخشد، مانند محور مختصات لگاریتمی یا شکست محور
[ترجمه ترگمان]تغییر شکل محور مختصات می تواند کیفیت اثر انگشت مانند محور مختصات لگاریتمی یا انشعاب محور را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bio-fertilizer can observably improve the dynamic balance of each microbe population quantity in soil.
[ترجمه گوگل]کود زیستی می تواند به طور مشهودی تعادل دینامیکی جمعیت هر میکروب را در خاک بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]fertilizer زیستی می تواند تعادل دینامیکی هر میکروبی را در خاک بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Korea in building Zhuanghe Port, its construction will drive the economy development of Zhuanghe City and the vicinal cities observably, so much as trade communications with Japan and Korea.
[ترجمه گوگل]کره در ساخت بندر Zhuanghe، ساخت آن باعث توسعه اقتصادی شهر Zhuanghe و شهرهای مجاور آن به اندازه ارتباطات تجاری با ژاپن و کره خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در ساخت بندر Zhuanghe، ساخت این کارخانه توسعه اقتصادی شهر Zhuanghe و شهره ای vicinal observably را به خود اختصاص خواهد داد، به گونه ای که ارتباطات تجاری با ژاپن و کره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Also, compared to static load balancing, the dynamic algorithm can observably reduce the executing time, increase the speedup ratio and raise parallel efficiency.
[ترجمه گوگل]همچنین، در مقایسه با متعادل‌سازی بار استاتیک، الگوریتم دینامیکی می‌تواند به‌طور مشهودی زمان اجرا را کاهش دهد، نسبت سرعت را افزایش داده و بازده موازی را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]همچنین، در مقایسه با بالانس بار استاتیک، الگوریتم پویا می تواند زمان اجرا را کاهش داده، نسبت سرعت را افزایش داده و کارایی موازی را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The study shows that the absolute value of prompt negative temperature coefficient decreases observably along with the increasing of weight percentage of uranium.
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می‌دهد که با افزایش درصد وزنی اورانیوم، مقدار مطلق ضریب دمایی منفی سریع به طور مشهودی کاهش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان می دهد که مقدار مطلق ضریب دمای منفی به همراه افزایش درصد وزنی اورانیوم، کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is proved that it can reduce the conflicts and bandwidth demands observably.
[ترجمه گوگل]ثابت شده است که می تواند تضادها و تقاضای پهنای باند را به طور مشهودی کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که می تواند برخوردها و پهنای باند را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The experimental results show that it improves the efficiency for mining observably .
[ترجمه گوگل]نتایج تجربی نشان می دهد که کارایی استخراج را به طور قابل مشاهده ای بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]نتایج تجربی نشان می دهد که کارایی استخراج observably را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this chart, throughout the teens and twenties, the male bisexual population is mostly observably gay men.
[ترجمه گوگل]در این نمودار، در طول دوران نوجوانی و بیست سالگی، جمعیت دوجنس‌گرای مرد عمدتاً مردان همجنس‌گرا هستند
[ترجمه ترگمان]در این نمودار، در تمام سنین نوجوانی و بیست سالگی، جمعیت دو جنسی مرد بیشتر از مردان همجنس گرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The shape, thickness, stretch direction and bend type of the texture on both sides of the shear belt were observably different.
[ترجمه گوگل]شکل، ضخامت، جهت کشش و نوع خم بافت در دو طرف تسمه برشی به طور مشهودی متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]شکل، ضخامت، جهت کشش و نوع پیچ در هر دو طرف کمربند برشی کاملا متفاوت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is shown that the scheme can reduce the handoff call blocking probability observably, and new call blocking probability is improved at the same time.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که این طرح می تواند احتمال انسداد تماس انتقال را به طور مشهود کاهش دهد، و احتمال مسدود شدن تماس جدید در همان زمان بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که این طرح می تواند فراخوانی handoff را کاهش داده و احتمال انسداد یافته جدید در همان زمان بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All the fiber cables entering the Optical Distribution Frame should marked the related information observably.
[ترجمه گوگل]تمام کابل های فیبر ورودی به قاب توزیع نوری باید اطلاعات مربوطه را به طور قابل مشاهده علامت گذاری کنند
[ترجمه ترگمان]تمامی کابل های فیبر که وارد چارچوب توزیع نوری می شوند باید اطلاعات مربوط به اطلاعات مربوطه را مشخص کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an observable manner; plainly, noticeably

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : observe
اسم ( noun ) : observance / observation / observer / observatory
صفت ( adjective ) : observant / observable / observational
قید ( adverb ) : observably

بپرس