1. an observable phenomenon
پدیده ی قابل رویت
2. a very observable old custom
رسم قدیمی و بسیار مرسوم
3. The tendency precipitates into observable motion.
[ترجمه گوگل]تمایل به حرکت قابل مشاهده رسوب می کند
[ترجمه ترگمان]این گرایش به حرکت قابل مشاهده منتهی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There's no observable connection between the two events.
[ترجمه گوگل]هیچ ارتباط قابل مشاهده ای بین این دو رویداد وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ ارتباط قابل مشاهده بین دو رویداد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Similar trends are observable in mainland Europe.
[ترجمه گوگل]روندهای مشابهی در سرزمین اصلی اروپا قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]گرایش ها مشابهی در سرزمین اصلی اروپا قابل مشاهده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Primary qualities belong not only to observable substances such as gold, but also to the minute corpuscles which make them up.
[ترجمه گوگل]کیفیت های اولیه نه تنها به مواد قابل مشاهده مانند طلا تعلق دارد، بلکه به ذرات ریز تشکیل دهنده آنها نیز تعلق دارد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های اولیه نه تنها به مواد قابل مشاهده، مانند طلا، بلکه به the دقیقه که آن ها را می سازند، تعلق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Evaporation is not usually directly observable.
[ترجمه گوگل]تبخیر معمولاً مستقیماً قابل مشاهده نیست
[ترجمه ترگمان]Evaporation معمولا به طور مستقیم قابل مشاهده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Thus when there is an observable conflict between different groups then whosoever gets their way has power.
[ترجمه گوگل]بنابراین، وقتی بین گروههای مختلف تضاد قابل مشاهده وجود دارد، هر کس به راه خود برسد، قدرت دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین هنگامی که یک تعارض قابل مشاهده بین گروهه ای مختلف وجود دارد، هر کس که به مسیر خود برسد، قدرت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Motives are never directly observable whereas behaviour always is.
[ترجمه گوگل]انگیزه ها هرگز مستقیماً قابل مشاهده نیستند در حالی که رفتار همیشه قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]انگیزه هایی که به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند در حالی که رفتار همیشه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It appears implicit in the contrasts observable in a small county like Buckinghamshire.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد ضمنی در تضادهای قابل مشاهده در شهرستان کوچکی مانند باکینگهامشایر
[ترجمه ترگمان]این امر در تضاد قابل مشاهده در یک شهرستان کوچک مانند Buckinghamshire به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They may thus account for observable clinical manifestations.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها ممکن است برای تظاهرات بالینی قابل مشاهده توضیح دهند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه ممکن است آن ها به خاطر تجلیات بالینی قابل مشاهده در نظر گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He does not avoid what is observable even when his sociological perspective is not designed to explore it.
[ترجمه گوگل]او از آنچه قابل مشاهده است اجتناب نمی کند، حتی زمانی که دیدگاه جامعه شناختی او برای کشف آن طراحی نشده باشد
[ترجمه ترگمان]او از آنچه که قابل مشاهده است اجتناب نمی کند، حتی زمانی که دیدگاه جامعه شناسی او برای کشف آن طراحی نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The models may be extended to include observable explanatory variables and simultaneity can be allowed for as in econometric models.
[ترجمه گوگل]مدلها را میتوان به گونهای گسترش داد که شامل متغیرهای توضیحی قابل مشاهده باشد و میتوان همزمانی را مانند مدلهای اقتصادسنجی مجاز دانست
[ترجمه ترگمان]این مدل ها را می توان برای گنجاندن متغیرهای توضیحی قابل مشاهده تعمیم داد و همزمانی را می توان در مدل های اقتصادسنجی در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The chips are indeed observable, but the difference between them is not.
[ترجمه گوگل]تراشه ها در واقع قابل مشاهده هستند، اما تفاوت بین آنها نیست
[ترجمه ترگمان]چیپ ها واقعا قابل مشاهده هستند، اما تفاوت بین آن ها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It refers to observable behaviors-sensorimotor and conceptual-that reflect intellectual activity.
[ترجمه گوگل]به رفتارهای قابل مشاهده - حسی حرکتی و مفهومی - اشاره دارد که فعالیت فکری را منعکس می کند
[ترجمه ترگمان]آن به رفتارهای قابل مشاهده - sensorimotor و مفهومی - که منعکس کننده فعالیت عقلانی است اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید