objurgate

/ˈɒbdʒəɡeɪt//ˈɒbdʒəɡeɪt/

معنی: سرزنش کردن، تقبیح کردن، سخت مورد انتقاد قرار دادن
معانی دیگر: (به شدت) سرزنش کردن، نکوهیدن، نکوهش کردن، گوشمالی دادن، مورد طعن و لعن قرار دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: objurgates, objurgating, objurgated
مشتقات: objurgatory (adj.), objurgation (n.), objurgator (n.)
• : تعریف: to criticize sharply; rebuke vehemently; berate.
مترادف: bawl out, berate, blame, castigate, chastise, fulminate, upbraid, vituperate
مشابه: censure, chide, lambaste, rebuke, reprimand, reproach, scold

- The defense lawyer was objurgated by strangers on the street for helping a murderer walk free.
[ترجمه گوگل] وکیل مدافع به دلیل کمک به قاتل در راه آزاد شدن توسط غریبه ها در خیابان مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] وکلای مدافع در خیابان توسط غریبه ها در خیابان به خاطر کمک به یک قاتل آزاد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرزنش کردن (فعل)
snub, snap, blame, reproach, haze, censure, trounce, rebuke, berate, scold, upbraid, chide, twit, reprove, call down, taunt, jack, objurgate, dispraise, vituperate, reprimand, reprehend, tongue-lash

تقبیح کردن (فعل)
denounce, condemn, decry, objurgate

سخت مورد انتقاد قرار دادن (فعل)
objurgate

انگلیسی به انگلیسی

• reprimand; reproach, rebuke

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Scold sharply; rebuke 🗣️
🔍 مترادف: Reprimand
✅ مثال: The teacher objurgated the students for their lack of preparation for the exam.

بپرس