objectivism

/əbˈdʒektəˌvɪzəm//əbˈdʒektɪvɪzm/

معنی: برون گرایی، مادی گرایی، عین گرایی فلسفه مادی، ادبیات و هنر مادی
معانی دیگر: (فلسفه) برون گرایی، عین گرایی، اصالت واقع

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: objectivist (n.)
(1) تعریف: the idea that all reality exists outside the mind in the tangible world perceived by the senses.

(2) تعریف: the expression of such an idea in art and literature.

جمله های نمونه

1. Objectivism thus turns existentialism inside out.
[ترجمه گوگل]بنابراین عینیت گرایی اگزیستانسیالیسم را به درون تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین Objectivism در درون خود اگزیستانسیالیسم پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The philosophy of Objectivism also takes a morally absolutist stance, as it regards the laws of morality to be, like the laws of physics, inherent in the universe itself.
[ترجمه گوگل]فلسفه عینیت گرایی نیز از نظر اخلاقی موضعی مطلق گرایانه دارد، زیرا قوانین اخلاقی را مانند قوانین فیزیک، ذاتی خود جهان می داند
[ترجمه ترگمان]فلسفه of نیز یک موضع مطلقه را از نظر اخلاقی می گیرد، چرا که قوانین اخلاق را با توجه به قوانین فیزیک، ذاتی در خود جهان، در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hermeneutics of science is opposed to objectivism of science, which does not necessarily relativism.
[ترجمه گوگل]هرمنوتیک علم در مقابل عینیت گرایی علم است که لزوماً نسبی گرایی نیست
[ترجمه ترگمان]علم علم با علم علم مخالف است، که لزوما نسبی گرایی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We either choose objectivism or subjectivism in crime theory.
[ترجمه گوگل]ما در نظریه جرم یا عینیت گرایی یا ذهنیت گرایی را انتخاب می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما یا objectivism یا subjectivism را در نظریه جرم انتخاب می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Metaethical Objectivism is an ontological idea holding that good and value exist in object.
[ترجمه گوگل]عینیت گرایی فرااخلاقی یک ایده هستی شناسانه است که بر این باور است که خیر و ارزش در ابژه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Metaethical Objectivism یک ایده هستی شناسی است که در آن ارزش و ارزش موجود در شی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hermeneutics of science is opposed to objectivism of science, which does not necessarily slide into relativism.
[ترجمه گوگل]هرمنوتیک علم با عینیت گرایی علم مخالف است که لزوماً به نسبی گرایی نمی لغزد
[ترجمه ترگمان]علم علم با علم of علم مخالف است، که لزوما به نسبی گرایی نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Richard Rorty is a gravedigger of the objectivism tradition of the western philosophy.
[ترجمه گوگل]ریچارد رورتی گورکن سنت عینیت گرایی فلسفه غرب است
[ترجمه ترگمان]ریچارد Rorty عضو سنت objectivism فلسفه غربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Of these, objectivism represents the traditional and experientialism represents contemporary positions of cognitive science.
[ترجمه گوگل]از این میان، عینیت گرایی نمایانگر سنتی و تجربه گرایی نمایانگر مواضع معاصر علوم شناختی است
[ترجمه ترگمان]از بین اینها، objectivism نماینده سنتی و سنتی علم شناختی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Chapter 3 introduces Williams' understanding and absorption to classical Chinese poetry in the process from " imagism" to " objectivism" .
[ترجمه گوگل]فصل 3 درک و جذب ویلیامز از شعر کلاسیک چینی را در فرآیند "تصویرگرایی" به "عینیت گرایی" معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]فصل ۳ درک و جذب ویلیامز را به شعر کلاسیک چینی در فرآیند \"imagism\" به \"objectivism\" معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As for the well-advised attitude to the positivism and objectivism which was reflected repeatedly by the contrast about two world, it was more sufficient and specific expression about Life-Word.
[ترجمه گوگل]در مورد نگرش مستدل به پوزیتیویسم و ​​عینیت گرایی که به طور مکرر در تقابل دو جهان منعکس شد، بیان کافی و مشخص تر در مورد زندگی-واژه بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که برای نگرش well به اثبات گرایی و objectivism که به طور مکرر در تضاد با دو جهان منعکس شده بود، آن بیشتر و بیان دقیق تر در مورد زندگی - کلمه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Theoretically we should know the duality of globalization with subjectivism and objectivism.
[ترجمه گوگل]به لحاظ نظری باید دوگانگی جهانی شدن را با ذهنیت گرایی و عینیت گرایی بدانیم
[ترجمه ترگمان]از لحاظ نظری، ما باید دوگانگی جهانی شدن با subjectivism و objectivism را بدانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There are two kinds of theory in civil-law countries, for example, objectivism, subjectivism.
[ترجمه گوگل]در کشورهای حقوق مدنی دو نوع نظریه وجود دارد، به عنوان مثال، عینیت گرایی، ذهنیت گرایی
[ترجمه ترگمان]برای مثال، دو نوع تئوری در کشورهای حقوق مدنی وجود دارد، به عنوان مثال، objectivism، subjectivism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As for the well-advised attitude to the positivism and objectivism which was reflected repeatedly by the contrast about two world, i. . .
[ترجمه گوگل]در مورد نگرش مستدل به پوزیتیویسم و ​​عینیت گرایی که به طور مکرر با تضاد در مورد دو جهان منعکس شد، یعنی
[ترجمه ترگمان]همانطور که برای نگرش well به اثبات گرایی و objectivism، که به طور مکرر در تقابل دو جهان منعکس شده بود، i ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. None of main versions of civil code or contract law wholly embodied subjectivism or objectivism.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از نسخه های اصلی قانون مدنی یا حقوق قراردادها به طور کامل ذهنیت گرایی یا عینیت گرایی را مجسم نمی کند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از نسخه های اصلی قانون مدنی یا قانون قراردادی به طور کلی در subjectivism یا objectivism گنجانده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برون گرایی (اسم)
extroversion, objectivism

مادی گرایی (اسم)
objectivism

عین گرایی فلسفه مادی (اسم)
objectivism

ادبیات و هنر مادی (اسم)
objectivism

پیشنهاد کاربران

بپرس