• : تعریف: arousing or resulting in objection, complaint, or disapproval. • مترادف: disagreeable, offensive, unacceptable • متضاد: agreeable, unobjectionable • مشابه: abominable, deplorable, displeasing, improper, intolerable, loathsome, obnoxious, repugnant, ugly, unbearable, undesirable, unpleasant, unsavory, unseemly, vile
- His parents found his choice of a wife objectionable.
[ترجمه گوگل] والدینش انتخاب همسر او را قابل اعتراض دانستند [ترجمه ترگمان] پدر و مادرش انتخاب او را در مورد یک زن که قابل اعتراض بود، پیدا کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I didn't see anything objectionable in the letter, so I don't know why he was offended.
[ترجمه گوگل] من در نامه چیز قابل اعتراضی ندیدم، بنابراین نمی دانم چرا او ناراحت شد [ترجمه ترگمان] من در این نامه چیز مهمی ندیدم، بنابراین نمی دانم چرا ناراحت شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Many people find spitting in public to be objectionable behavior.
[ترجمه گوگل] بسیاری از مردم تف کردن در ملاء عام را رفتاری ناپسند می دانند [ترجمه ترگمان] بسیاری از مردم در ملا عام تف می اندازند تا رفتار انتقادی داشته باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. his brother's behavior was quite objectionable
رفتار برادرش کاملا زننده بود.
2. I myself didn't find his behaviour objectionable.
[ترجمه گوگل]من خودم رفتارش را قابل اعتراض ندیدم [ترجمه ترگمان]به نظر من رفتار او ناخوشایند نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I found the violence in that film really objectionable.
[ترجمه گوگل]من خشونت در آن فیلم را واقعا قابل اعتراض دیدم [ترجمه ترگمان]من متوجه شدم که خشونت در آن فیلم واقعا قابل ایراد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Why are you being so objectionable today?
[ترجمه گوگل]چرا امروز انقدر مخالف هستید؟ [ترجمه ترگمان]چرا امروز این قدر ناراحت شده ای؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His drunken behaviour was extremely objectionable.
[ترجمه گوگل]رفتار مستی او به شدت قابل اعتراض بود [ترجمه ترگمان]رفتار drunken به شدت ناخوشایند بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This programme contains scenes some viewers may find objectionable .
[ترجمه حامد فاردار] این برنامه حاوی صحنه هایی است که ممکن است برای برخی از بینندگان ناخوشایند باشد
|
[ترجمه گوگل]این برنامه حاوی صحنه هایی است که برخی از بینندگان ممکن است اعتراض کنند [ترجمه ترگمان]این برنامه حاوی صحنه هایی است که برخی از بینندگان ممکن است در آن اعتراضی پیدا کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The council tax will retain the most objectionable parts of the poll tax - the head count tax on the individual.
[ترجمه گوگل]مالیات شورایی، اعتراض آمیزترین بخش های مالیات نظرسنجی - مالیات بر تعداد سر افراد را حفظ می کند [ترجمه ترگمان]مالیات شوراها، مهم ترین بخش های مالیات سنجی را حفظ خواهد کرد - رئیس مالیات بر روی فرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And the big slob didn't even realize how objectionable he was.
[ترجمه گوگل]و لخت بزرگ حتی متوجه نشد که او چقدر قابل اعتراض است [ترجمه ترگمان]و the هم حتی نفهمیده بود که او چقدر ناراحت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The pleading was, however, objectionable on various formal grounds which formed the basis of the special demurrer.
[ترجمه گوگل]با این حال، این درخواست به دلایل رسمی مختلف قابل اعتراض بود که اساس کار شکایت کننده ویژه را تشکیل می داد [ترجمه ترگمان]با این حال، این التماس در زمینه های مختلف رسمی که اساس of خاص را تشکیل می داد، قابل اعتراض بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Objectionable pictures have been deemed to contribute to a hostile environment.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که تصاویر اعتراض آمیز به یک محیط خصمانه کمک می کنند [ترجمه ترگمان]تصاویر objectionable به عنوان کمک به یک محیط خصمانه در نظر گرفته شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I find him most objectionable.
[ترجمه گوگل]من او را قابل اعتراض ترین می دانم [ترجمه ترگمان]او را بیشتر از همه دوست دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They accepted an objectionable, racially-discriminatory basis on which Hong Kong citizenship would be decided.
[ترجمه گوگل]آنها یک مبنای اعتراض آمیز و تبعیض نژادی را پذیرفتند که بر اساس آن شهروندی هنگ کنگ تصمیم گیری می شد [ترجمه ترگمان]آن ها یک اساس تبعیض آمیز و racially که براساس آن شهروندی هنگ کنگ به آن تصمیم گیری خواهد شد را پذیرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The rabbits find that most objectionable and are often very pleased to leave of their own accord.
[ترجمه گوگل]خرگوشها آن را بسیار ناپسند میدانند و اغلب از رفتن به میل خود بسیار خوشحال هستند [ترجمه ترگمان]خرگوش ها متوجه می شوند که خیلی هم ناخوشایند هستند و از خودشان هم خیلی خوششان می آید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Paragraph 11 is objectionable also, in my opinion, in that it appears to contemplate the possibility of a class remedy.
[ترجمه گوگل]به نظر من، بند 11 نیز از این جهت قابل اعتراض است که به نظر میرسد امکان درمان طبقاتی را در نظر میگیرد [ترجمه ترگمان]به نظر من این بند ۱۱ مورد پسند است و به نظر می رسد که در نظر دارد امکان درمان یک کلاس درمانی را بررسی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مورد ایراد (صفت)
objectionable
ناشیسته (صفت)
objectionable
تخصصی
[حقوق] قابل ایراد، قابل اعتراض، مکروه
انگلیسی به انگلیسی
• arousing opposition; causing objection; repulsive; unpleasant someone or something that is objectionable is offensive and unacceptable; a formal word.
پیشنهاد کاربران
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَرآختشتنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barāxteshtani • ⚫ آمیخته از: برآختش ( objection ) و �پسوند �ی� به وجه مصدری� ( able ) ... [مشاهده متن کامل]
• ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند: فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی • ⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.