objectify

/ɑːbˈdʒektɪˌfaɪ//ɒbˈdʒektɪfaɪ/

عینیت دادن، به حالت عینی در آوردن، برونی کردن، خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن، بنظر اوردن، بصورت مادی و خارجی مجسم کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: objectifies, objectifying, objectified
مشتقات: objectification (n.)
• : تعریف: to present or regard as an object, esp. of the physical senses; cause to be external or objective.
متضاد: slant

جمله های نمونه

1. Only those groups, possessing objectified consciousness, can be said to anchor their thoughts and perceptions by social representations.
[ترجمه گوگل]تنها گروه هایی که دارای آگاهی عینی هستند، می توان گفت که افکار و ادراکات خود را با بازنمایی های اجتماعی تثبیت می کنند
[ترجمه ترگمان]تنها آن گروه ها، که خودآگاه عینیت یافته بودند، می توان گفت که افکار و برداشت های خود را از طریق نمایش های اجتماعی حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the courtly love tradition, the woman was put on a pedestal - objectified.
[ترجمه گوگل]در سنت عشق درباری، زن بر روی یک پایه قرار داده شد - عینیت یافت
[ترجمه ترگمان]در سنت عشقی درباری، این زن بر پایه مجسمه ای تکیه زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ishmael the character is an objectified self, a projection of the self image and frame of mind of the narrator hero.
[ترجمه گوگل]شخصیت اسماعیل یک خود عینیت یافته است، فرافکنی از خود تصویر و چارچوب ذهنی قهرمان راوی
[ترجمه ترگمان]اسماعیل، شخصیت یک خود عینیت یافته، تجسم تصویر خود و قالب ذهن قهرمان راوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For example, an excellent programmer of our acquaintance, Anand Pillai, has proposed a path to Gnosis Utilities' subpackage gnosis. xml. objectify that does exactly this.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، یک برنامه نویس عالی آشنای ما، Anand Pillai، مسیری را برای بسته بندی فرعی Gnosis Utilities پیشنهاد کرده است xml عینیت سازی که دقیقا این کار را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، an پیلای یک برنامه نویس عالی با دوست ما به نام آناند یک مسیر را برای gnosis Utilities پیشنهاد کرده است XML objectify که دقیقا همین کار را می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objectify also permits relationships and exposes a query interface that supports the GAE notions of filtering and sorting.
[ترجمه گوگل]Objectify همچنین به روابط اجازه می دهد و یک رابط پرس و جو را نشان می دهد که از مفاهیم GAE فیلتر کردن و مرتب سازی پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]objectify همچنین به روابط اجازه می دهد و یک رابط پرس و جو را در معرض دید قرار می دهد که ایده gae فیلترینگ و مرتب سازی را پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On the whole, the Objectify API makes domain modeling for GAE easier and more intuitive, which is a boost to developer productivity.
[ترجمه گوگل]در کل، Objectify API مدل‌سازی دامنه را برای GAE آسان‌تر و شهودی‌تر می‌کند، که باعث افزایش بهره‌وری توسعه‌دهندگان می‌شود
[ترجمه ترگمان]در کل API objectify مدل سازی دامنه را برای gae راحت تر و more می سازد، که این یک افزایش بهره وری توسعه دهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many bosses objectify their employees, forgetting they are important to the company.
[ترجمه گوگل]بسیاری از روسای کارمندان خود را عینیت می دهند و فراموش می کنند که برای شرکت مهم هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مدیران کارکنان خود را اخراج می کنند و فراموش می کنند که برای شرکت مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objectify is our primary interface into the API and is exposed through the ofy method.
[ترجمه گوگل]Objectify رابط اصلی ما در API است و از طریق روش ofy در معرض دید قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]objectify واسط اصلی ما در API است و از طریق روش ofy در معرض دید قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The node objects in gnosis. xml. objectify trees are, by design, quite dumb.
[ترجمه گوگل]گره در gnosis اشیاء دارد xml درختان عینی، از نظر طراحی، کاملاً گنگ هستند
[ترجمه ترگمان]گره های نود در gnosis XML درختان objectify، با طراحی، کاملا لال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objectify also provides a find method, which instead returns null.
[ترجمه گوگل]Objectify همچنین یک متد Find را ارائه می دهد که در عوض null را برمی گرداند
[ترجمه ترگمان]همچنین objectify یک روش پیدا کردن را ارایه می دهد که به جای آن صفر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objectify doesn't auto-load domain classes — which means it doesn't scan your classpath for entities.
[ترجمه گوگل]Objectify کلاس های دامنه را به صورت خودکار بارگیری نمی کند - به این معنی که مسیر کلاس شما را برای موجودیت ها اسکن نمی کند
[ترجمه ترگمان]objectify کلاس های حوزه بار انجام نمی دهد - که به این معنی است که classpath را برای موجودیت های خارجی اسکن نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Furthermore, gnosis. xml. objectify operates in a reverse direction: Given an arbitrary XML document, you can generate a Python-like object (with a slight loss of information about the original XML).
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، gnosis xml objectify در جهت معکوس عمل می کند: با توجه به یک سند XML دلخواه، می توانید یک شی شبیه پایتون (با از دست دادن جزئی اطلاعات در مورد XML اصلی) ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]به علاوه، gnosis XML objectify در جهت معکوس عمل می کند: با در نظر گرفتن یک سند XML دل خواه، شما می توانید یک شی پیتون را ایجاد کنید (با از دست دادن کمی اطلاعات در مورد XML اصلی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Object models such as lxml's objectify or Amara might be more natural for Python developers when speed is not a consideration.
[ترجمه گوگل]مدل‌های شی مانند lxml's objectify یا Amara ممکن است برای توسعه‌دهندگان پایتون طبیعی‌تر باشند، زمانی که سرعت در نظر گرفته نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]مدل های شی مانند lxml یا Amara ممکن است برای توسعه دهندگان پایتون در زمانی که سرعت یک مورد محسوب نمی شود، طبیعی تر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To address this, I have added a subpackage, gnosis. xml. objectify. utils (see Resources), to the Gnosis Utilities package to illustrate several of the most-requested XML-oriented usages.
[ترجمه گوگل]برای رسیدگی به این موضوع، من یک بسته فرعی به نام gnosis اضافه کرده ام xml عینیت بخشیدن utils (رجوع کنید به منابع)، به بسته Gnosis Utilities برای نشان دادن چندین مورد از کاربردهای XML گرا که بیشترین درخواست را دارند
[ترجمه ترگمان]برای پرداختن به این موضوع، من یک subpackage به نام gnosis اضافه کرده ام XML objectify utils (منابع را ببینید)، به بسته مصرفی gnosis برای نشان دادن چندین مورد از کاربردهای requested XML استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You should objectify your work so that the staff would know what they should do.
[ترجمه گوگل]شما باید کار خود را عینیت بخشید تا کارکنان بدانند چه باید بکنند
[ترجمه ترگمان]شما باید کار خود را با دقت انجام دهید تا کارکنان بدانند که آن ها چه کار باید بکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• present or regard as an object; make objective

پیشنهاد کاربران

عینیت بخشیدن
postpositivism treats facts and assumptions permanent conceptual tools for measuring and objectifying phenomena
پوزیتیویسم با حقایق و مفروضات به عنوان ابزارهای مفهومی دائمی برای اندازه گیری و عینیت بخشیدن به پدیده ها برخورد می کند
به چشم کالا نگاه کردن
کالاشدگی، کالاانگاری ( زنان )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : object / objectify
✅️ اسم ( noun ) : object / objection / objectivity / objectification / objective / objector
✅️ صفت ( adjective ) : objective / objectionable
✅️ قید ( adverb ) : objectively
در مورد زنان بیشتر صدق می کنه ، مث کالا رفتار میشه ، مثلا این خانم فقط برای این دلیل دوست دارم که باسنش اینجوریه یا سینه اش اونجوریه ، یا زنی رو به اسم حیوان صدا بزنیم
کالا انگاری
قضاوت کردن
کالا شدن
به چشم کالا ( شی ) دیدن
به صورت بی طرفانه کردن
تنزل شان به یک شی
عینیت دادن
شی انگاریدن
به نظر می رسد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس