object oriented

انگلیسی به انگلیسی

• operated or divided into objects and entities

پیشنهاد کاربران

object oriented ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: شیءگرا
تعریف: آنچه متناسب با فنّاوری شیءگرایی، طراحی و پیاده‏سازی شده باشد
شی ء گرا
In the 1980s, object - oriented programming ( oop ) evolved out of the need to better develop complex programs in a sistematic, organized approach
در دهه 1980، برنامه نویسی شی گرا ( OOP ) از نیاز به بهبود برنامه های پیچیده در یک سیستماتیک و سازماندهی شد

بپرس