- Eating too much of the wrong foods and getting little exercise can make people obese.
[ترجمه عبدالعلی آل طعمه] خوردن خیلی زیاد غذاهای نامناسب و تحرک کم ( کم ورزش کردن ) منجر به بیماری چاقی می شود.
|
[ترجمه عبدالعلی آل طعمه] خوردن خیلی زیاد غذاهای نامناسب و کم ورزش کردن می تواند موجب چاقی شود.
|
[ترجمه گوگل] خوردن بیش از حد غذاهای نامناسب و ورزش کم می تواند افراد را چاق کند [ترجمه ترگمان] خوردن بیش از حد غذاهای نادرست و ورزش کردن کم می تواند باعث چاقی افراد شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Obese patients are advised to change their diet.
[ترجمه Sanam] به بیماران چاق توصیه میشود رژیم غذایی خود را تغییر دهند
|
[ترجمه عبدالعلی آل طعمه] به بیماران مبتلا به چاقی مفرط توصیه می گردد که رژیم غذایی خود را تغییر دهند.
|
[ترجمه گوگل]به بیماران چاق توصیه می شود رژیم غذایی خود را تغییر دهند [ترجمه ترگمان]به بیماران Obese توصیه می شود که رژیم غذایی خود را تغییر دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Being obese and lazy is dangerous to health.
[ترجمه عبدالعلی آل طعمه] چاق بودن و تنبلی ( عدم تحرک ) برای سلامتی خطرناک است.
|
[ترجمه گوگل]چاقی و تنبلی برای سلامتی خطرناک است [ترجمه ترگمان]چاق بودن و تنبل بودن برای سلامتی خطرناک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Obese people tend to have higher blood pressure than lean people.
[ترجمه عبدالعلی آل طعمه] افراد چاق فشار خون بالاتری نسبت به افراد لاغر دارند.
|
[ترجمه گوگل]افراد چاق نسبت به افراد لاغر فشار خون بالاتری دارند [ترجمه ترگمان]افراد Obese تمایل دارند فشار خون بالاتری نسبت به افراد لاغر داشته باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Obese people find it difficult to stop overeating.
[ترجمه هانیه] برای افراد چاق سخت است که پر خوری را متوقف کنند
|
[ترجمه گوگل]افراد چاق به سختی می توانند پرخوری را متوقف کنند [ترجمه ترگمان]جلوگیری از پر کردن پرخوری از سوی مردم بسیار دشوار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Obese patients are given dietary advice.
[ترجمه گوگل]به بیماران چاق توصیه های غذایی داده می شود [ترجمه ترگمان]به بیماران Obese توصیه غذایی داده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Glenda is not just fat, she's obese.
[ترجمه عبدالعلی آل طعمه] گلنار فقط چاق نیست بلکه مبتلا به بیماری چاقی مفرط است.
|
[ترجمه گوگل]گلندا فقط چاق نیست، او چاق است [ترجمه ترگمان]Glenda فقط چاق نیست، اون چاقه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In this study, we found that in obese patients psyllium moderately but significantly delays gastric emptying of a solid meal.
[ترجمه عبدالعلی آل طعمه] در این مطالعه دریافتیم که گیاه اسپرزه سیاه در بیماران دارای چاقی مفرط به طور نسبی اما به صورت قابل توجهی تخلیه مواد زائد جامد ( مدفوع ) از سیستم گوارشی را به تاخیر می اندازد.
|
[ترجمه گوگل]در این مطالعه، ما دریافتیم که در بیماران چاق پسیلیوم به طور متوسط اما قابل توجهی تخلیه معده از یک وعده غذایی جامد را به تاخیر می اندازد [ترجمه ترگمان]در این مطالعه، مشاهده کردیم که در بیماران چاقی به طور متوسط psyllium می شود، اما به طور قابل توجهی باعث به تاخیر افتادن شکمی از یک غذای جامد می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Case No. 2: 55 year-old obese female with hypertension and spells of dizziness and headache for many years.
[ترجمه گوگل]مورد شماره 2: زن چاق 55 ساله مبتلا به فشار خون بالا و طلسم سرگیجه و سردرد برای چندین سال [ترجمه ترگمان]مورد شماره ۲: زن چاق ۵۵ ساله مبتلا به فشار خون و افسون سرگیجه و سردرد چندین سال [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Furthermore, the results of most studies suggest that obese individuals respond less well to oral bile acid treatment than the non-obese.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نتایج بیشتر مطالعات نشان می دهد که افراد چاق نسبت به افراد غیر چاق کمتر به درمان اسید صفراوی خوراکی پاسخ می دهند [ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نتایج اکثر مطالعات نشان می دهد که افراد چاق واکنش کمتری نسبت به درمان اسیدی bile نسبت به the غیر چاق نشان می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Regularity of meals remains important, especially for the obese.
[ترجمه گوگل]منظم بودن وعده های غذایی به ویژه برای افراد چاق مهم است [ترجمه ترگمان]استفاده از وعده های غذایی به ویژه برای افراد چاق مهم باقی می ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She is grossly obese.
[ترجمه گوگل]او به شدت چاق است [ترجمه ترگمان]او به شدت چاق است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Bruch painted a psychological portrait of the obese that contrasted sharply with the image of the jolly fat person.
[ترجمه گوگل]بروخ یک پرتره روانشناختی از افراد چاق ترسیم کرد که به شدت با تصویر یک فرد چاق شاداب در تضاد بود [ترجمه ترگمان]Bruch تصویر روان شناختی از چاقی را نقاشی کرد که با تصویر فرد چاق و چله در تضاد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. That is like an obese person with unhealthy eating habits deciding against making dietary changes and opting instead for liposuction.
[ترجمه گوگل]این مانند یک فرد چاق با عادات غذایی ناسالم است که تصمیم به ایجاد تغییرات در رژیم غذایی بگیرد و به جای آن لیپوساکشن را انتخاب کند [ترجمه ترگمان]این مانند یک فرد چاق با عادات غذایی ناسالم است که تصمیم می گیرد رژیم غذایی خود را تغییر داده و به جای for انتخاب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Those who were out-and-out obese had a 40 percent higher risk.
[ترجمه گوگل]افرادی که چاق بودند 40 درصد بیشتر در معرض خطر قرار داشتند [ترجمه ترگمان]آن هایی که چاق بودند و چاق بودند، دارای یک خطر ۴۰ درصد بالاتر بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• excessively overweight someone who is obese is very fat; a formal word.
پیشنهاد کاربران
فربه. چاق مثال: Your daughter is too obese, she should get some exercise. دخترت خیلی چاق شده. او باید کمی ورزش کند.
obese ( adj ) ( oʊˈbis ) = ( of people ) very fat, in a way that is not healthy, e. g. Obese patients are given dietary advice. obesity ( n ) e. g. Obesity can increase the risk of heart disease.