obelisk

/ˈɒbəlɪsk//ˈɒbəlɪsk/

معنی: ستون هرمی شکل سنگی، نشانی بدین شکل'-'
معانی دیگر: ستون هرمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tall stone shaft with four inclined sides and a pyramid-shaped point at the top.

(2) تعریف: in printing, a symbol resembling a cross, used mainly as a reference mark; dagger.

جمله های نمونه

1. In 189 an obelisk of Aberdeen granite was erected as a memorial in place of the headstone.
[ترجمه گوگل]در سال 189 یک ابلیسک از گرانیت آبردین به عنوان یادبود به جای سنگ قبر ساخته شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۹ ستون فقرات \"آبردین\" به عنوان یادگاری در محل سنگ قبر بنا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And that granite obelisk is the Bunker Hill Monument which you will have learnt about in school.
[ترجمه گوگل]و آن ابلیسک گرانیتی بنای یادبود تپه بنکر است که در مدرسه درباره آن یاد خواهید گرفت
[ترجمه ترگمان]و این ستون گرانیت همان بنای یادبود Bunker هیل است که در مدرسه از آن یاد خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the middle of the wood was an obelisk commemorating the Emperor.
[ترجمه گوگل]در وسط چوب یک ابلیسک به یاد امپراتور بود
[ترجمه ترگمان]در وسط جنگل یک ستون به نام امپراطور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Above the col jutted the imposing obelisk of Ama Dablam.
[ترجمه گوگل]در بالای سرگرد، ابلیسک با شکوه آما دبلام برآمده بود
[ترجمه ترگمان]بالای ستون فقرات imposing of را جلو کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hong Yueliang climbed on top of the British obelisk.
[ترجمه گوگل]هونگ یولیانگ به بالای ابلیسک بریتانیا صعود کرد
[ترجمه ترگمان]هنگ کنگ از بالای ستون بریتانیایی بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An obelisk near a camping ground for scouts serves as the school's symbol.
[ترجمه گوگل]یک ابلیسک در نزدیکی یک زمین کمپینگ برای پیشاهنگان به عنوان نماد مدرسه عمل می کند
[ترجمه ترگمان]یک ستون سنگی نزدیک یک زمین اردو به عنوان نشان مدرسه به عنوان سمبل مدرسه خدمت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The shadow of the obelisk spanned the terrance.
[ترجمه گوگل]سایه ابلیسک روی تراس را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]سایه ستون فقرات از روی terrance گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At the plaza, an obelisk and 3 fountains.
[ترجمه گوگل]در میدان، یک ابلیسک و 3 فواره
[ترجمه ترگمان]در میدان، یک ستون و سه فواره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An obelisk on a spit of land across the bay commemorates his death.
[ترجمه گوگل]یک ابلیسک بر روی زمینی در سراسر خلیج به یاد مرگ او است
[ترجمه ترگمان]یک ستون روی یک کپه خاک بر روی رودخانه یادبود مرگ او را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At the middle of the piazza, stood an obelisk.
[ترجمه گوگل]در وسط میدان، یک ابلیسک ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]در وسط میدان، یک ستون قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You may want to print an obelisk here to draw your reader's attention.
[ترجمه گوگل]ممکن است بخواهید در اینجا یک ابلیسک چاپ کنید تا توجه خواننده خود را جلب کنید
[ترجمه ترگمان]شما شاید بخواهید یک ستون در اینجا چاپ کنید تا توجه خواننده را جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A picture taken before the obelisk far away, beyond the great canyon.
[ترجمه گوگل]عکسی که قبل از ابلیسک بسیار دور، فراتر از دره بزرگ گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]تصویری که در برابر ستون فقرات در فاصله ای دور از گرند کان گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The obelisk was built in memory of those who died for their country.
[ترجمه گوگل]ابلیسک به یاد کسانی که برای کشورشان جان باختند ساخته شد
[ترجمه ترگمان]تک ستون به یاد کسانی ساخته شد که برای کشورشان جان باختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is a broken obelisk sculpture with a reflecting pool on the grounds.
[ترجمه گوگل]یک مجسمه ابلیسک شکسته با یک حوض بازتابنده روی زمین وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک مجسمه لوح شکسته با یک استخر انعکاس یافته در زمین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستون هرمی شکل سنگی (اسم)
obelisk

نشانی بدین شکل'-' (اسم)
obelisk, obelus

تخصصی

[کامپیوتر] ستون هرمی شکل - کاراکتر نمادی که برای علامت زدن پاورقی ها به کار می رود. نگاه کنید به footenote . نام دیگر آن long cross یا dagger است.
[ریاضیات] چندوجهی مربع القاعده، هرم ناقص

انگلیسی به انگلیسی

• tall four-sided stone pillar tapering to a pyramidal top
an obelisk is a tall stone pillar that has been built in honour of a person or an important event.

پیشنهاد کاربران

مِسَلّه
میله سنگ هرمی
هرم ستون
obelisk ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: هِرم سنگ
تعریف: تک سنگی یادمانی در مصر باستان با مقطع مربع که هرچه ارتفاع آن بیشتر می شود باریک تر می شود و نوک آن یک سرهِرم قرار دارد
هرم سنگ

بپرس