1. an obedient child
کودک حرف شنو
2. they used food as a lever to make the prisoners obedient
از خوراک به عنوان وسیله ای برای مطیع ساختن زندانیان استفاده کردند.
3. The obedient dog came when his master beckoned.
[ترجمه گوگل]سگ مطیع وقتی اربابش اشاره کرد آمد
[ترجمه ترگمان]وقتی اربابش با اشاره دست او را فرا خواند، سگ مطیع آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Obedient to his father's wishes, Guy did not explore any further.
[ترجمه گوگل]گای با اطاعت از خواسته های پدرش، بیشتر از این کاوش نکرد
[ترجمه ترگمان]او به خواسته های پدرش گوش می داد، هیچ چیز دیگری ندیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When parents make reasonable requests of them, the majority of my friends are obedient.
[ترجمه گوگل]وقتی والدین از آنها درخواست های منطقی می کنند، اکثر دوستان من مطیع هستند
[ترجمه ترگمان]زمانی که والدین درخواست معقول از آن ها می کنند، اکثر دوستانم مطیع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. All things are obedient to money.
7. He was very respectful at home and obedient to his parents.
[ترجمه گوگل]در خانه بسیار محترم بود و مطیع پدر و مادر بود
[ترجمه ترگمان]او در خانه بسیار محترمانه رفتار می کرد و از پدر و مادرش اطاعت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Students are expected to be quiet and obedient in the classroom.
[ترجمه گوگل]از دانش آموزان انتظار می رود که در کلاس درس ساکت و مطیع باشند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که دانش آموزان در کلاس ساکت و مطیع باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was always obedient to his father's wishes.
[ترجمه گوگل]او همیشه مطیع خواسته های پدرش بود
[ترجمه ترگمان]او همیشه از خواسته پدرش اطاعت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We're absolutely obedient to the superior.
11. He is an obedient and well-behaved child.
[ترجمه گوگل]او کودکی مطیع و خوش رفتار است
[ترجمه ترگمان]او یک کودک مطیع و با رفتار خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They hero-worshiped their head and were absolutely obedient to him.
[ترجمه گوگل]آنها سر خود را قهرمان می پرستیدند و کاملاً مطیع او بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها قهرمان بودند - سر خود را می پرستیدند و کاملا از او اطاعت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He wanted a sweet, pliable, obedient wife.
[ترجمه گوگل]او یک همسر شیرین، منعطف و مطیع می خواست
[ترجمه ترگمان]او همسر شیرین و pliable و مطیع و مطیع می خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His dog is very obedient.
15. Their early training programmes them to be obedient and submissive.
[ترجمه گوگل]آموزش اولیه آنها را برنامه ریزی می کند که مطیع و مطیع باشند
[ترجمه ترگمان]آموزش زودهنگام آن ها آن ها را مطیع و مطیع خواهد ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. I am, Gentlemen, Your obedient servant.
[ترجمه گوگل]من آقایان بنده مطیع شما هستم
[ترجمه ترگمان] من هستم، آقایون، نوکر obedient
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Once more Joseph is obedient and sets out for his own country.
[ترجمه گوگل]یوسف یک بار دیگر مطیع می شود و راهی کشور خود می شود
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر جوزف فرمان بردار و از کشور خود بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید