out of reach


out of (or beyond) reach
بیرون از دسترس، دوردست، غیر میسر

جمله های نمونه

1. The ball was out of reach.
[ترجمه گوگل]توپ دور از دسترس بود
[ترجمه ترگمان]توپ از دسترس دور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Keep all medicines out of reach of children.
[ترجمه گوگل]تمام داروها را دور از دسترس کودکان نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]همه داروها را از دسترس کودکان دور نگاه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Keep breakables out of reach of very young children.
[ترجمه گوگل]وسایل شکستنی را دور از دسترس کودکان بسیار کوچک نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]آن ها را از دسترس کودکان بسیار دور نگاه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The branch was tantalizingly out of reach.
[ترجمه گوگل]شاخه به طرز وسوسه انگیزی دور از دسترس بود
[ترجمه ترگمان]شاخه درختی که در دست داشت، از دسترس دور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The top shelf is within/out of reach.
[ترجمه گوگل]قفسه بالایی در داخل / دور از دسترس است
[ترجمه ترگمان]قفسه بالایی داخل \/ خارج از دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ornaments had been put out of reach of the children's prying fingers.
[ترجمه گوگل]زیور آلات دور از دسترس انگشتان کنجکاو بچه ها قرار داده شده بود
[ترجمه ترگمان]The از دسترس انگشت های کنجکاو بچه ها دور شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was tantalizingly out of reach.
[ترجمه گوگل]او به طرز وسوسه انگیزی دور از دسترس بود
[ترجمه ترگمان]از دسترس او خیلی ناراحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Keep those medicines out of reach of the children / out of the children's reach.
[ترجمه گوگل]آن داروها را دور از دسترس کودکان / دور از دسترس کودکان نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]این داروها را از دسترس کودکان و خارج از دسترس کودکان دور نگاه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Are all matches, razor blades and sharp implements out of reach?
[ترجمه گوگل]آیا همه کبریت ها، تیغ ها و وسایل تیز دور از دسترس هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا همه کبریت، تیغه تیغ و ابزار تیز از دسترس خارج هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Taking the medicine Keep tablets and liquid medicines out of reach and sight of children.
[ترجمه گوگل]مصرف دارو قرص ها و داروهای مایع را دور از دسترس و دید کودکان نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]دارو و دارو را از دسترس کودکان دور نگه دارید و از دسترس کودکان دور بمانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He stepped out of reach of the hairy hands that looked boiled red and collided with a pew, which spilled black books.
[ترجمه گوگل]او از دسترس دست‌های پرمویی که قرمز جوشیده به نظر می‌رسیدند، دور شد و با تخته‌ای برخورد کرد که کتاب‌های سیاهی ریخت
[ترجمه ترگمان]از دسترس دسته ای پشمالویش بیرون آمد که سرخ به نظر می رسید و به یک نیمکت تکیه داده بود که کتاب های سیاه بر روی آن ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She shivered at some ill-defined idea, drifting past out of reach, in the foggy recesses of her mind.
[ترجمه گوگل]او از یک ایده بد تعریف شده می لرزید، و از دسترس خارج می شد، در فرورفتگی های مه آلود ذهنش
[ترجمه ترگمان]او از یک فکر بد و defined به خود لرزید و در اعماق ذهنش ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They put themselves out of reach.
[ترجمه گوگل]آنها خود را دور از دسترس قرار می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها خودشان را از دسترس دور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With aid supplies almost always out of reach, the boys became weak, and stragglers fell prey to wild animals.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که وسایل کمکی تقریباً همیشه دور از دسترس بودند، پسران ضعیف شدند، و سرگردان‌ها طعمه حیوانات وحشی شدند
[ترجمه ترگمان]در حالی که تدارکات کمک تقریبا همیشه از دسترس کودکان دور بود، بچه ها ضعیف شدند و stragglers نیز طعمه حیوانات وحشی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Remember, if the ground starts shaking, get out of reach of any-thing that can fall on you.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، اگر زمین شروع به لرزیدن کرد، از دسترس هر چیزی که ممکن است روی شما بیفتد دور شوید
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید، اگر زمین شروع به لرزیدن می کند، از دسترس هر چیزی که می تواند روی شما بیفتد دور شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• beyond one's grasp, impossible to reach, difficult to reach

پیشنهاد کاربران

نامیسر، ناممکن
out of reach: خارج از دسترس
غیر قابل دسترس
غیر میسر
دور از دسترس
خارج از عهده من
دست نیافتنی
دو از دسترس
دور از دسترس.
دور از دسترس

بپرس