orangutan

/ɒˈræŋətæn//ɔ:ˌræŋuːˈtæn/

معنی: اورانگوتان، بوزینه دست دراز، میمون درختی سوماترا
معانی دیگر: (جانورشناسی) اورانگوتان (pygmaeus pongo که کمی از گوریل کوچکتر است و چهره اش مو ندارد - بومی سوماترا و برونئو) (orangoutang هم می نویسند)، میمون درختی برنئو سوماترا، نسناس، یکجور بوزینه دراز دست، آدم جنگلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large, tree-dwelling ape of Borneo and Sumatra that has long arms and long, reddish brown hair.

جمله های نمونه

1. The large size and wide-ranging habit of the orangutan make it especially vulnerable to devastation in tropical rainforests.
[ترجمه گوگل]اندازه بزرگ و عادت گسترده اورانگوتان آن را به ویژه در برابر ویرانی در جنگل های بارانی استوایی آسیب پذیر می کند
[ترجمه ترگمان]اندازه بزرگ و عادت بزرگ - آن را به ویژه در معرض نابودی جنگل های انبوه مناطق گرمسیری قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Participants will see the orangutans at Sepilok Sanctuary, proboscis monkeys and hornbills at Sukau and the market at Sandakan.
[ترجمه گوگل]شرکت کنندگان اورانگوتان ها را در پناهگاه سپیلوک، میمون های پروبوسیس و نوک شاخ را در سوکاو و بازار در سانداکان را می بینند
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان این اورانگوتان ها را در Sanctuary Sepilok، proboscis میمون و hornbills در Sukau و بازار در Sandakan خواهند دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The orangutan man reached into his pants and pulled out a handful of brochures.
[ترجمه گوگل]مرد اورانگوتان دست به شلوارش برد و مشتی بروشور بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]مرد orangutan به شلوارش دست دراز کرد و مشتی بروشور را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thus, female orangutans choose to live alone in strict territories, the better to exploit their scarce food resources.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اورانگوتان های ماده تنها در مناطق سخت زندگی می کنند، بهتر است از منابع غذایی کمیاب خود بهره برداری کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، زن به تنهایی در مناطق سخت زندگی می کنند که بهتر است از منابع غذایی کمیاب خود بهره برداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A young orangutan swings from tree to tree in Tanjung Puting National Park in Indonesian Borneo.
[ترجمه گوگل]یک اورانگوتان جوان در پارک ملی تانجونگ پوتینگ در بورنئو اندونزی از درختی به درخت دیگر تاب می‌خورد
[ترجمه ترگمان]یک orangutan جوان از درخت به درخت در پارک ملی Tanjung Puting در بورنیو اندونزی تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wasn't she terrified to find an orangutan in her apartment?
[ترجمه گوگل]آیا او از پیدا کردن یک اورانگوتان در آپارتمانش وحشت نداشت؟
[ترجمه ترگمان]ایا او از آن می ترسید که یک orangutan در آپارتمانش پیدا کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I tell you, in the language of orangutan, beck is to scold it idiotic meaning.
[ترجمه گوگل]من به شما می گویم، در زبان اورانگوتان، بک به معنای احمقانه سرزنش آن است
[ترجمه ترگمان]من به شما می گویم که در زبان یک orangutan، بک می خواهد آن را به معنی ابلهانه سرزنش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are many similar behaviors between orangutan and human.
[ترجمه گوگل]رفتارهای مشابه زیادی بین اورانگوتان و انسان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]رفتارهای مشابه زیادی بین orangutan و انسان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One orangutan named Chantek did just that in a sign-language study undertaken by anthropologist Lyn Miles at the University of Tennessee .
[ترجمه گوگل]یکی از اورانگوتان ها به نام شانتک در یک مطالعه به زبان اشاره که توسط انسان شناس لین مایلز در دانشگاه تنسی انجام شد، این کار را انجام داد
[ترجمه ترگمان]یک orangutan به نام Chantek این کار را در مطالعه ای در زبان اشاره کرد که لین مایلز در دانشگاه تنسی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Unlike any other orangutan population studied so far, they even regularly fed on the same food item, usually termite-riddled branches, and shared food—the meat of a slow loris, for example.
[ترجمه گوگل]برخلاف سایر جمعیت‌های اورانگوتان که تاکنون مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، آن‌ها حتی به طور منظم از یک ماده غذایی، معمولاً شاخه‌های موریانه‌ریزی، و غذای مشترک تغذیه می‌کردند - برای مثال، گوشت یک لوریس کند
[ترجمه ترگمان]برخلاف بقیه جمعیت orangutan که تاکنون مورد مطالعه قرار گرفته اند، آن ها به طور منظم به مورد مواد غذایی، معمولا شاخه های تکه تکه شونده، و غذای مشترک تغذیه می کنند - برای مثال، گوشت یک loris آهسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So this means I am a small orangutan because I am new? That makes sense! ty.
[ترجمه گوگل]پس این یعنی من یک اورانگوتان کوچک هستم چون تازه وارد هستم؟ این منطقی است! ty
[ترجمه ترگمان]پس این یعنی من یه orangutan که تازه واردم؟ با عقل جور در میاد ty
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This orangutan is back in her enclosure after briefly escaping.
[ترجمه گوگل]این اورانگوتان پس از مدت کوتاهی فرار در محوطه خود بازگشته است
[ترجمه ترگمان]این اورانگوتان پس از فرار کوتاهی در enclosure است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When a female orangutan sees a male, she knows he's after one thing. The child-rearing is all up to the female.
[ترجمه گوگل]وقتی یک اورانگوتان ماده یک نر را می بیند، می داند که او دنبال یک چیز است تربیت فرزند به عهده زن است
[ترجمه ترگمان]وقتی یک orangutan زنانه یک مرد را می بیند، می داند که دنبال یک چیز است تربیت بچه همه ش به زن ربط داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conscienceless thing, female orangutan crying in your face, I was their violence, food baskets were also robbed, but you still face.
[ترجمه گوگل]چیز بی وجدان، اورانگوتان ماده در چهره تو گریه می کند، من خشونت آنها بودم، سبدهای غذایی نیز به سرقت رفتند، اما شما هنوز روبرو هستید
[ترجمه ترگمان]یک thing زنانه که در صورت تو گریه می کرد، من خشونت آن ها بودم، سبدهای غذا هم مال من بودند، اما تو هنوز با آن روبرو هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. From ostrich to orangutan, egg sac to live birth, infanticide to matricide, the diversity of behaviors between parent and progeny is as great as the diversity of life on our planet.
[ترجمه گوگل]از شترمرغ تا اورانگوتان، کیسه تخم مرغ تا تولد زنده، نوزادکشی تا مادرکشی، تنوع رفتارهای بین والدین و فرزندان به اندازه تنوع زندگی در سیاره ماست
[ترجمه ترگمان]از شتر مرغ تا orangutan، کیسه تخم مرغ برای تولد زنده، بچه نوزاد تا matricide، تنوع رفتارهای بین والدین و فرزندان به اندازه تنوع حیات روی سیاره ما بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اورانگوتان (اسم)
orangoutang, orangutan

بوزینه دست دراز (اسم)
orangoutang, orangutan

میمون درختی سوماترا (اسم)
orangoutang, orangutan

انگلیسی به انگلیسی

• large manlike ape with reddish-brown hair and long arms (found in borneo and sumatra)

پیشنهاد کاربران

بپرس