oil slick

/ˌɔɪlsˈlɪk//ɔɪlslɪk/

لکه ی نفت (شناور روی آب دریا یا رودخانه)، نفت شناور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a film of oil floating on water.

جمله های نمونه

1. The oil slick is now 35 miles long.
[ترجمه گوگل]این لکه نفتی اکنون 35 مایل طول دارد
[ترجمه ترگمان]سرعت روغن اکنون ۳۵ مایل طول دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The oil slick seriously threatens marine life around the islands.
[ترجمه گوگل]لکه نفتی به طور جدی زندگی دریایی در اطراف جزایر را تهدید می کند
[ترجمه ترگمان]روغن به طور جدی زندگی دریایی را در اطراف جزایر تهدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bad habits surface like bits of forgotten oil slick in a salmon farm.
[ترجمه گوگل]عادت های بد مانند لکه های روغنی فراموش شده در مزرعه ماهی قزل آلا ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]عادت های بد مانند تکه های روغن فراموش شده در یک مزرعه پرورش ماهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Southeast winds nudged the oil slick onto the shore.
[ترجمه گوگل]بادهای جنوب شرقی لکه نفت را به سمت ساحل هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]باده ای جنوب شرقی به نرمی روغن روی ساحل می کوفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her coffee had an oil slick on top.
[ترجمه گوگل]بالای قهوه اش لکه روغنی داشت
[ترجمه ترگمان]قهوه اش کمی روغن خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This problem to some extent overshadowed the oil slick as an environmental issue.
[ترجمه گوگل]این مشکل تا حدی لکه نفت را به عنوان یک موضوع زیست محیطی تحت الشعاع قرار داد
[ترجمه ترگمان]این مساله تا حدی سطح روغن را به عنوان یک مساله زیست محیطی تحت الشعاع قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The oil slick stretched all the way to the horizon.
[ترجمه گوگل]لکه نفت تا افق کشیده شد
[ترجمه ترگمان]روغن چرب و لغزنده تا افق را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Instead, they found only bubbles and a thin oil slick.
[ترجمه گوگل]در عوض، آنها فقط حباب ها و یک لکه نفتی نازک پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]در عوض، آن ها تنها حباب و یک روغن نازک پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sunlight bouncing off the ocean surface gives the oil slick a mirror-like reflection easily detected by satellite sensors.
[ترجمه گوگل]تابش نور خورشید از سطح اقیانوس به لکه نفتی انعکاس آینه مانندی می دهد که به راحتی توسط حسگرهای ماهواره ای قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]نور خورشید که از سطح اقیانوس ساطع می شود به روغن یک بازتاب آینه ای را می دهد که به راحتی توسط سنسورهای ماهواره ای تشخیص داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As the flood crested, an oil slick caught fire and burned house down to the waterline.
[ترجمه گوگل]با اوج گرفتن سیل، یک لکه نفتی آتش گرفت و خانه تا خط آب سوخت
[ترجمه ترگمان]همانطور که موج بر آن موج می زد، یک نفت لغزنده آتش گرفت و خانه را به سطح آب در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The oil slick may be particularly obvious because it is occurring in the sunglint area, where the mirror-like reflection of the Sun off the water gives the Gulf of Mexico a washed-out look.
[ترجمه گوگل]لکه نفتی ممکن است به‌ویژه آشکار باشد زیرا در ناحیه آفتاب‌گیر رخ می‌دهد، جایی که انعکاس آینه‌ای خورشید از روی آب به خلیج مکزیک جلوه‌ای از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]این روغن ممکن است به طور خاص واضح باشد چون در ناحیه sunglint اتفاق می افتد، جایی که بازتاب آینه ای خورشید از روی آب به خلیج مکزیک نگاه شسته شده را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An oil slick caused by a spill from a supertanker has hit several beaches.
[ترجمه گوگل]لکه نفتی ناشی از نشت یک ابر نفتکش به چندین سواحل برخورد کرده است
[ترجمه ترگمان]نشت نفت ناشی از نشت نفت از a به چندین ساحل برخورد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A crude oil slick quickly spreads out over water.
[ترجمه گوگل]یک لکه نفت خام به سرعت روی آب پخش می شود
[ترجمه ترگمان]نفت خام از روی آب به سرعت پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The oil slick in the Persian Gulf seriously threatened the marine life around the sea.
[ترجمه گوگل]لکه نفتی در خلیج فارس حیات دریایی اطراف دریا را به طور جدی تهدید کرد
[ترجمه ترگمان]نشت نفت در خلیج فارس به طور جدی زندگی دریایی را در اطراف دریا تهدید کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Oil slick prompts no-fishing zone Fishermen have introduced a voluntary ban on fishing in the area surrounding the Shetland oil slick.
[ترجمه گوگل]لکه نفتی باعث ایجاد منطقه ممنوعه ماهیگیری می شود ماهیگیران ماهیگیری داوطلبانه را در منطقه اطراف لکه نفتی شتلند ممنوع کرده اند
[ترجمه ترگمان]ماهیگیران از ماهیگیری در منطقه ماهیگیری بدون ماهیگیری منع شده اند و ممنوعیت اختیاری ماهیگیری در منطقه ای که در اطراف روغن شتلند رد و بدل شده است را ارائه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• glossy smooth spot on the water's surface (created by an oil spill, environmental pollution)
an oil slick is a layer of oil that is floating on top of the sea or a lake because oil has accidentally come out of a ship or container.

پیشنهاد کاربران

بپرس