off kilter

پیشنهاد کاربران

نه چندان دقیق، نه خیلی درست
ناهماهنگ، ناموزون، نابسامان، نامتعارف، نامتعادل، بی نظم، نامنظم، نامنطبق،
out of whack. Not properly adjusted, not working well, out of order.
This whole schedule is out of kilter with the rest of our projects,
kilter means proper or usual state or condition
1: کج و معوج ( کاملاً مستقیم یا متوازن نبودن )
2: کج و معوج و غیرعادی ( به شکلی عجیب یا جالب )
متعادل نبودن. تراز نبودن
کج و معوج
ناهمتراز
غیرمعمول، غیر عادی
نا متعادل، کج، نا مرسوم، غیر معمول، عجیب غریب، نا بسامان

بپرس