1. Oddly enough, I, too, met him yesterday.
[ترجمه ترگمان]عجیب است که من هم دیروز او را دیدم
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی عجیب و غریب، من نیز دیروز او را دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Oddly enough, the most expensive tickets sold fastest.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی عجیبه، گرون ترین بلیط به سرعت فروخته میشه
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی عجیب و غریب، گران ترین بلیط فروخته سریعترین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Oddly enough, someone asked me the same question only yesterday.
[ترجمه ترگمان]عجیبه، یه نفر همین سوال رو دیروز ازم پرسید
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی عجیب و غریب، کسی فقط از دیروز سوال مشابهی را پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Oddly enough, we were just talking about the same thing.
[ترجمه ترگمان]عجیبه، ما داشتیم راجع به یه چیز حرف میزدیم
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی عجیب و غریب، ما فقط در مورد همان چیزی صحبت کردیم
[ترجمه شما] ...