99 1579 100 1 obvert بر چرخاندن، پهنه نمایی کردن، وارون برداشت کردن معنی obvert در دیکشنری تخصصی obvert[ریاضیات] نقض کردن، نمای چیزی را عوض کردن | obverted contrapositive | obviate | obvious | obviously | OCC | معنی کلمه obvert به انگلیسی obvert• turn over; say the opposite obvert را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Amir > work skill ヴァヒド > all things being equal Nzi Gbn > Back and forth M. M. A. B > disappointing sevon > کمال متانت امین آریا > معلم Hosna > Soraya امین آریا > تمرین نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته امین آریاحمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodمحمد حاتمی نژادپارسا میریوسفیDark Light Figureヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بگسست نام کره ای طبل غازی نگون اقبال یک غازی عجل الله تعالی فرجه صحنه نبرد خاطر تیز