obstructionist

/əbˈstrəkʃənəst//əbˈstrʌkʃənɪst/

(به ویژه در پارلمان و از راه نطق های طولانی و تاخیر آفرین) خرابکار، کار شکن، مانع انداز، کار خراب کن، اشکال تراش، کسیکه برای جلوگیری از پیشرفت کارمجلس می اندازد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: obstructionism (n.)
• : تعریف: anyone who deliberately prevents the ordinary conduct of affairs.

جمله های نمونه

1. I was peripherally involved in a somewhat obstructionist way in the start-up of C-SPAN.
[ترجمه گوگل]من در راه اندازی C-SPAN به روشی تا حدودی انسدادی درگیر بودم
[ترجمه ترگمان]من peripherally در یک روش somewhat در ابتدای C - SPAN دخیل بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But he was both obstructionist and very, very sneaky.
[ترجمه گوگل]اما او هم مانع تراشی بود و هم بسیار بسیار یواشکی
[ترجمه ترگمان]اما اون هر دو obstructionist و خیلی خیلی آب زیر کاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To use obstructionist tactics in a legislative body.
[ترجمه گوگل]استفاده از تاکتیک های مانع تراشی در یک نهاد قانونگذاری
[ترجمه ترگمان]استفاده از تاکتیک obstructionist در یک بدنه قانون گذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is no use ignoring the obstructionist approach that China displayed in Copenhagen, and the fact that this is unhelpful if a forum such as the UNFCCC is to be successful.
[ترجمه گوگل]نادیده گرفتن رویکرد انسدادگرایانه ای که چین در کپنهاگ به نمایش گذاشت، فایده ای ندارد، و این واقعیت که برای موفقیت مجمعی مانند UNFCCC مفید نیست
[ترجمه ترگمان]بدون توجه به رویکرد obstructionist که در کپنهاگ به نمایش گذاشته می شود، و این واقعیت که اگر مجمعی از چنین UNFCCC در آن موفق باشد، بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Despite becoming more extremist and obstructionist, the Republicans triumphed in the mid-term elections. Next time round, they may be in for a shock.
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان علیرغم اینکه بیشتر افراط گرا و مانع گرا شدند، در انتخابات میان دوره ای پیروز شدند دفعه بعد، ممکن است در شوک قرار بگیرند
[ترجمه ترگمان]علی رغم افراط گرایی و obstructionist شدن، جمهوری خواهان در انتخابات میان دوره ای پیروز شدند دفعه بعد، آن ها ممکن است دچار شوک شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Much better to have an obstructionist America on board than a furious one walking out.
[ترجمه گوگل]حضور یک آمریکای مانع تراشی بسیار بهتر از یک آمریکایی خشمگین است که بیرون می رود
[ترجمه ترگمان]خیلی بهتر از این است که یک آمریکایی معمولی را در کشتی داشته باشم تا از اینکه کسی از آن بیرون برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To use obstructionist tactics against ( a legislative measure, for example ).
[ترجمه گوگل]استفاده از تاکتیک های انسدادی علیه (مثلاً یک اقدام قانونی)
[ترجمه ترگمان]برای مثال، استفاده از تاکتیک obstructionist در برابر (یک اقدام قانونی، برای مثال)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Speaking on the CBS program Face The Nation, Corker rejected suggestion that Republicans are being obstructionist.
[ترجمه گوگل]کورکر که در برنامه CBS Face The Nation صحبت می کرد، این پیشنهاد را که جمهوری خواهان مانع تراشی می شوند را رد کرد
[ترجمه ترگمان]Corker که در برنامه برنامه CBS با ملت سخن می گفت، این پیشنهاد را رد کرد که جمهوری خواهان obstructionist هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "I think very quickly they will be united in opposition," said Brad Glosserman, director of research at think tank Pacific Forum CSIS. "They'll be a very, very obstructionist party. "
[ترجمه گوگل]برد گلوسرمن، مدیر تحقیقات در اندیشکده پاسیفیک فروم CSIS، گفت: «فکر می‌کنم خیلی سریع آنها در مخالفت با هم متحد خواهند شد» آنها یک حزب بسیار، بسیار مانع تراشی خواهند بود »
[ترجمه ترگمان]برد Glosserman، رئیس تحقیقات در فروم think آرام، گفت: \" من به سرعت فکر می کنم که آن ها با هم متحد خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What he's lacked is sufficient urgency and force—plus it's hard to do things with a relentlessly obstructionist opposition, plus the need for a supermajority.
[ترجمه گوگل]چیزی که او فاقد آن است، فوریت و نیروی کافی است - بعلاوه انجام کارها با یک اپوزیسیون ممانعت گر بی امان، به علاوه نیاز به یک اکثریت فوق العاده سخت است
[ترجمه ترگمان]چیزی که او فاقد آن است، ضرورت و نیروی کافی است - به علاوه، انجام دادن کارهایی با یک مخالفت شدید و بی رحمانه، به اضافه نیاز به یک supermajority دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But his compromises and the failings of Senate leaders to overcome the resistance of their obstructionist colleagues have destroyed much of the grassroots enthusiasm that existed a year ago.
[ترجمه گوگل]اما سازش‌های او و شکست‌های رهبران سنا در غلبه بر مقاومت همکاران مانع تراشی‌شان، بسیاری از شور و شوق مردمی را که یک سال پیش وجود داشت، از بین برد
[ترجمه ترگمان]اما سازش او و شکست رهبران سنا برای غلبه بر مقاومت همکاران obstructionist بسیاری از شور و شوق مردم عادی که یک سال پیش وجود داشت را از بین بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Fossil-of-the-Day Award has proven to be an effective media tool for highlighting the obstructionist tactics used by many countries.
[ترجمه گوگل]جایزه فسیل روز ثابت کرده است که ابزار رسانه ای موثری برای برجسته کردن تاکتیک های انسدادی است که توسط بسیاری از کشورها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که جایزه فسیل یک ابزار رسانه ای موثر برای برجسته کردن تاکتیک های obstructionist استفاده شده توسط بسیاری از کشورها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Obama attempted to pressure the Republican leadership over its threat of obstructionist tactics by appealing for it to consider the national good.
[ترجمه گوگل]اوباما تلاش کرد تا با توسل به در نظر گرفتن منافع ملی، رهبری جمهوری خواه را در مورد تهدید تاکتیک های مانع تراشی تحت فشار قرار دهد
[ترجمه ترگمان]اوباما تلاش کرد تا رهبری جمهوری خواهان را بر تهدید خود از تاکتیک های obstructionist با توسل به آن برای توجه به منافع ملی فشار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Speaking on the CBS program Face The Nation, Corker rejected any suggestion that Republicans are being obstructionist.
[ترجمه گوگل]کورکر که در برنامه CBS Face The Nation صحبت می کرد، هرگونه پیشنهادی مبنی بر اینکه جمهوری خواهان مانع تراشی می شوند را رد کرد
[ترجمه ترگمان]Corker که در برنامه برنامه CBS با ملت سخن می گفت، هرگونه پیشنهادی مبنی بر اینکه جمهوری خواهان در حال بررسی هستند را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who intentionally and systematically interferes; hinderer of legislation, filibusterer
if a country or other group or organization adopts obstructionist policies, they deliberately try to delay or prevent things happening or being achieved.

پیشنهاد کاربران

obstructionist ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: نصاب‏شکن
تعریف: فردی که اقدام به نصاب‏شکنی کند

بپرس