o'clock

/əˈklɑːk//əˈklɒk/

معنی: ساعت، از روی ساعت
معانی دیگر: طبق ساعت، (برای نشان دادن جهت حرکت هواپیما و غیره بر حسب شماره های صفحه ی ساعت) سوی، از روی ساعت مخفف clock the of ساعت

جمله های نمونه

1. five o'clock
ساعت پنج

2. nine o'clock
ساعت نه

3. one o'clock
ساعت یک

4. one o'clock sharp
درست سر ساعت یک

5. ten o'clock at night
ساعت ده شب

6. at 8 o'clock in the morning
در ساعت 8 صبح

7. at five o'clock
در ساعت پنج

8. at ten o'clock prompt
درست سرساعت ده

9. just one o'clock
سر ساعت یک

10. the five o'clock train was today's last mail
قطار ساعت پنج آخرین وسیله ی نامه رسانی امروز بود.

11. somewhere about ten o'clock
وقتی در حدود ساعت ده

12. be back by ten o'clock
پیش از (تا) ساعت ده برگرد.

13. he arrived at seven o'clock in the evening
او ساعت هفت شب وارد شد.

14. i awoke at six o'clock
ساعت شش بیدار شدم.

15. it happened round four o'clock
حدود ساعت چهار رخ داد.

16. it's just on five o'clock
درست ساعت 5 است.

17. high water was at six o'clock
مد در ساعت شش بود.

18. the class begins at eight o'clock
کلاس ساعت هشت آغاز می شود.

19. the committee rose at four o'clock
جلسه ی کمیته ساعت چهار خاتمه یافت.

20. the sun sets at six o'clock
خورشید ساعت شش غروب می کند.

21. he got to school at 8 o'clock
ساعت 8 به مدرسه رسید.

22. they have been reading since ten o'clock
از ساعت ده مشغول خواندن بوده اند.

23. enemy fighter planes are approaching from 12 o'clock
جنگنده های دشمن دارند از جلو نزدیک می شوند.

24. i remained in the house until ten o'clock
تا ساعت ده در خانه ماندم.

25. make sure you are here before seven o'clock
حتما قبل از ساعت هفت اینجا باش.

26. according to the program, we have to be ready by ten o'clock
طبق برنامه باید ساعت ده آماده باشیم.

27. I got up at five o'clock this morning!
[ترجمه FATEMEH] من ساعت پنج صبح بیدار شدم
|
[ترجمه گوگل]امروز صبح ساعت پنج بیدار شدم!
[ترجمه ترگمان]امروز صبح ساعت پنج بیدار شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. By 7 o'clock a long queue had formed outside the cinema.
[ترجمه گوگل]تا ساعت 7 صف طولانی بیرون سینما تشکیل شده بود
[ترجمه ترگمان]تا ساعت ۷ صف طویلی در بیرون سینما شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The approximate time is three o'clock.
[ترجمه گوگل]زمان تقریبی ساعت سه است
[ترجمه ترگمان]زمان تقریبی ساعت سه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. The accident occurred at five o'clock.
[ترجمه گوگل]این حادثه ساعت پنج رخ داد
[ترجمه ترگمان]تصادف در ساعت پنج به وقوع پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساعت (قید)
o'clock

از روی ساعت (قید)
o'clock

انگلیسی به انگلیسی

• of the clock

پیشنهاد کاربران

وقتی که ساعت رند باشد عبارتo'clock را استفاده می کنیم برای مثال 2o'clock
O 'clock به معنای ساعت است از ۱تا۱۲
برای مثال
One O'clock
قید o'clock
از قید o'clock برای اشاره به یک ساعت بخصوص ( از 1 تا 12 ) استفاده می شود. مثال:
. it was ten o'clock when we got home ( ساعت ده بود زمانی که ما رسیدیم. )
منبع: سایت بیاموز
ترجمه کردن Atoclockgesterdayl ataxi

ساعت . معمولا در جملاتی مثل It's 1 o' clock یا همچین چیزی می آید که زمان ساعت را اعلام می کند و برای سوالی کردن آن هم می توان گفت : What time is it? It's 1 o'clock
ساعت کامل
two o'clock
ساعت 2 تمام

بپرس