nymph

/ˈnɪmf//nɪmf/

معنی: حوری، زن بسیار زیبا
معانی دیگر: (اسطوره های یونان و روم) پری، (ادبی یا به شوخی) زن زیبا، دختر خوشگل، رعنا، طناز، زن جوان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: nymphal (adj.), nymphean (adj.)
(1) تعریف: in Greek and Roman mythology, any of numerous minor goddesses inhabiting and representing rivers, mountains, trees, and the like.

(2) تعریف: a beautiful or graceful girl or young woman.

(3) تعریف: the young of an insect that differs from the adult mainly in size.

جمله های نمونه

1. There are three stages - larva, nymph and adult - each of which quite often feeds off a different host.
[ترجمه گوگل]سه مرحله وجود دارد - لارو، پوره و بالغ - که هر کدام اغلب از یک میزبان متفاوت تغذیه می کنند
[ترجمه ترگمان]سه مرحله وجود دارد: لارو، پری و بزرگسالان - که هر کدام اغلب از میزبان متفاوتی تغذیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Melanie would be a nymph crowned with daisies once again; he saw her as once she had seen herself.
[ترجمه گوگل]ملانی یک بار دیگر پوره ای خواهد بود که با گل های مروارید تاج می گذاریم او را به گونه ای دید که زمانی خود را دیده بود
[ترجمه ترگمان]اگر ملانی دوباره خود را دیده بود، ملانی یک حوری دریایی بود که تاجی از گل مینا داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The claret dun nymph is at home in slow, peaty streams.
[ترجمه گوگل]پوره claret dun در نهرهای کند و ذغال سنگ نارس در خانه است
[ترجمه ترگمان]جام شراب ارغوانی سر در خانه با جریان های آرام و آهسته در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Narcissus was a young man who spurned the nymph Echo and became enamoured of his own reflection.
[ترجمه گوگل]نرگس مرد جوانی بود که پوره اکو را رد کرد و شیفته انعکاس خود شد
[ترجمه ترگمان]Narcissus جوانی بود که اکو nymph را رد کرد و شیفته خود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The blue-winged olive nymph lives among weeds such as water crowfoot.
[ترجمه گوگل]پوره زیتون بال آبی در میان علف های هرز مانند پای کلاغ آبی زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]پری دریایی سبز با بال آبی در میان علف های هرز مانند crowfoot آبی زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The nymph attempted a final arabesque but the effort proved too much for her weak heart.
[ترجمه گوگل]پوره سعی کرد یک عربیسک آخر را انجام دهد، اما تلاش برای قلب ضعیف او بسیار زیاد بود
[ترجمه ترگمان]پری به نقوش پایانی پی برد، اما این تلاش بیش از حد برای قلب ضعیفش آشکار ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The distribution of whitefly nymph on the plants of 223 summer soybean varieties was in vestigaled.
[ترجمه گوگل]پراکنش پوره مگس سفید بر روی گیاهان 223 رقم تابستانه سویا به صورت بقایایی بود
[ترجمه ترگمان]توزیع پری whitefly بر روی گیاهان ۲۲۳ نوع سویا در تابستان در vestigaled بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Phaethon was the son of Apollo and the nymph Clymene.
[ترجمه گوگل]فایتون پسر آپولون و پوره کلیمن بود
[ترجمه ترگمان]phaethon پسر آپولو و the Clymene بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A nymph, beloved of Zeus and hated by Hera. Hera changed her into a bear, and Zeus then placed her in the sky as the constellation Ursa Major.
[ترجمه گوگل]پوره ای محبوب زئوس و منفور هرا هرا او را به یک خرس تبدیل کرد و زئوس او را به عنوان صورت فلکی دب اکبر در آسمان قرار داد
[ترجمه ترگمان]یک پری که محبوب زئوس است و از هرا متنفر است هرا او را به خرس تبدیل کرد و زئوس بعد او را در آسمان به صورت فلکی خرس بزرگ قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For the instar nymph, wax filaments secreted by multilocular pores that formed the wax coverings on surface of the body.
[ترجمه گوگل]برای پوره سن، رشته‌های مومی که از منافذ چند لکه‌ای ترشح می‌شوند و پوشش‌های مومی روی سطح بدن را تشکیل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]برای یک پری instar، لوله های موم که بوسیله منافذ multilocular ترشح می شوند و پوشش مومی روی سطح بدن را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The nymph continued her flight with his plea half uttered.
[ترجمه گوگل]پوره با خواهش نیمه‌اش به پرواز ادامه داد
[ترجمه ترگمان]پری دریایی با لحنی نیمه ادا پرواز خود را ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The nymph do not contain any conventionally picturesque details.
[ترجمه گوگل]پوره حاوی هیچ جزئیات متعارف زیبایی نیست
[ترجمه ترگمان]این پری هیچ گونه جزئیات زیبایی به طور قراردادی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thetis was a sea nymph, whose beauty captured the heart of Zeus.
[ترجمه گوگل]تتیس یک پوره دریایی بود که زیبایی او قلب زئوس را تسخیر کرد
[ترجمه ترگمان]Thetis یک پری دریایی بود که زیبایی آن قلب زئوس را تسخیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the nymph Echo kept near him.
[ترجمه گوگل]اما پوره اکو نزدیک او ماند
[ترجمه ترگمان]اما \"اکو nymph\" نزدیکش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حوری (اسم)
nymph

زن بسیار زیبا (اسم)
nymph

تخصصی

[زمین شناسی] پوره. مراحل رشدی حشرات نابالغ که دگردیسی تدریجی دارند

انگلیسی به انگلیسی

• nature deity appearing as a beautiful maiden (mythology); beautiful young woman; larval stage in insect development (also nympha)
in greek and roman mythology and in popular legend, nymphs were spirits of nature who took the form of young women.

پیشنهاد کاربران

( in ancient Greek and Roman traditional stories ) a goddess or spirit in the form of a young woman, living in a tree, river, mountain, etc/ ( in ancient Greek and Roman traditional stories ) a goddess or spirit in the form of a young woman, living in a tree, river, mountain, etc.
...
[مشاهده متن کامل]

نیمف در اساطیر یونانی و روم باستان به الهه های کوچک طبیعت گفته می شد که به طور معمول با یک مکان یا یک سرزمین خاص همراهی داشتند. سایر نیمف ها، همیشه در شکل دوشیزگان بکر و جوان و آماده ازدواجی توصیف می شدند که بخشی از ملتزمین و همراهان ایزدانی همچون: دیونیسوس، هرمس، یا پان را تشکیل می دادند، یا با ایزدبانوها و به طور معمول با آرتمیس همراه بودند.
( در داستان های سنتی یونان و روم باستان ) یک الهه یا روح به شکل یک زن جوان که در درخت، رودخانه، کوه و غیره زندگی می کند.
We played the part of wood nymphs dancing around Snow White in the forest.
The god Apollo is maddened with love for the virginal nymph Daphne, and runs after her.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/nymph
نوچه؛ اصطلاحی که برای مرحله نابالغ بسیاری از بندپایان بکار می برند
حوری برکه
حشره نابالغ
حشره شناسی: لارو
حشره شناسی: پوره ( نوزاد حشرات با دگردیسی ناقص )

بپرس