nylon

/ˈnaɪˌlɑːn//ˈnaɪlɒn/

معنی: نایلون
معانی دیگر: نایلون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a strong, light, synthetic fiber used to make yarn, cloth, bristles, and the like.

(2) تعریف: cloth or yarn made of this fiber.

(3) تعریف: (pl.) women's hose made of nylon.

جمله های نمونه

1. nylon fibers
الیاف نایلونی

2. a nylon thread
ریسمان نایلونی

3. sheer nylon stockings
جوراب های نایلون پانما

4. to sift crushed watermelon through a nylon cloth
هندوانه ی خرد کرده را با پارچه ی نایلونی صافی کردن

5. I put on a new pair of nylon socks.
[ترجمه گوگل]یک جفت جوراب نایلونی جدید پوشیدم
[ترجمه ترگمان]من یه جفت جوراب نایلونی جدید پوشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Troll's exclusive, personalized luggage is made to our own exacting specifications in heavy-duty PVC/nylon.
[ترجمه گوگل]چمدان انحصاری و شخصی ترول با مشخصات دقیق خودمان در PVC/نایلون سنگین ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]Troll به صورت انحصاری و اختصاصی به مشخصات سختگیرانه ای در PVC و نایلون دارای عوارض سنگین تعلق می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many polymers, such as nylon, are artificial.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پلیمرها مانند نایلون مصنوعی هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پلیمرها مانند نایلون مصنوعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The carpets are made in wool and nylon.
[ترجمه گوگل]فرش ها از پشم و نایلون ساخته می شوند
[ترجمه ترگمان]فرش ها در پشم و نایلون ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There may even be some wire or nylon biting into the flesh.
[ترجمه گوگل]حتی ممکن است مقداری سیم یا نایلون در گوشت گاز گرفته شود
[ترجمه ترگمان]شاید حتی یک سیم یا نایلون درون گوشت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sales of nylon have been below par in recent years.
[ترجمه گوگل]فروش نایلون در سال های اخیر کمتر از حد مجاز بوده است
[ترجمه ترگمان]فروش نایلون در سال های اخیر کم تر از par است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The beads were strung on very fine nylon.
[ترجمه گوگل]مهره ها روی نایلون بسیار ریز بند می شدند
[ترجمه ترگمان]مهره ها روی نایلون نرم بسته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The machine spins nylon thread.
[ترجمه گوگل]دستگاه نخ نایلونی را می چرخاند
[ترجمه ترگمان]دستگاه با نخ به چرخش در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nylon is a synthetic; it is not from nature.
[ترجمه گوگل]نایلون مصنوعی است از طبیعت نیست
[ترجمه ترگمان]نایلون ترکیبی است از طبیعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I slowly zipped and locked the heavy black nylon bags.
[ترجمه گوگل]به آرامی کیسه های نایلونی سیاه و سنگین را بستم و قفل کردم
[ترجمه ترگمان]به آرامی زیپ نایلونی سنگین و ضخیم نایلونی را قفل کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The tent was made of nylon.
[ترجمه گوگل]چادر از نایلون بود
[ترجمه ترگمان]چادر از نایلون تشکیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نایلون (اسم)
nylon

تخصصی

[خودرو] نایلون
[شیمی] نایلون
[عمران و معماری] نایلون
[برق و الکترونیک] نایلون پلاستیکی که به راحتی قابل ماشین کاری و قالب گیر است و قدرت کشش بالا، مقاومت زیاد در برابر فشرده شدن و مقاومت بالا در برابر خوردگی دارد همچنین سطوح با شکست نور کم را تشکیل می دهد از آن برای ساخت عایق ها و قسمتهای مجزا کننده قطعات الکترونیکی استفاده می شود .
[نساجی] لیف مصنوعی نایلون ( پلی آمید)

انگلیسی به انگلیسی

• synthetic material used in industrial manufacturing (e.g. of hosiery, fishing line, rubber products, etc.)
nylon is a strong type of artificial fibre.

پیشنهاد کاربران

nylon 2 ( n ) nylons =women's stockings or pantyhose made of nylon
nylon
nylon 1 ( n ) ( naɪlɑn ) =a very strong artificial material, used for making clothes, rope, brushes, etc. , e. g. a nylon fishing line. This material is 45% nylon.
nylon
Nylon hair
موی مصنوعی
معادل نایلون در فارسی، کیسه ی پلاستیکی یا ساک پلاستیکی
نوعی پارچه، پلاستیک

بپرس