• : تعریف: (slang) one who is unbalanced or crazy.
جمله های نمونه
1. The woman's a nutcase. She needs locking up.
[ترجمه MRH] آن زن خل وضع است. او نیاز دارد تا بستری شود
|
[ترجمه گوگل]این زن یک آجیل است او نیاز به قفل کردن دارد [ترجمه ترگمان]آن زن دیوانه است اون به حبس کردن نیاز داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He's a complete nutcase.
[ترجمه گوگل]او یک دمنوش کامل است [ترجمه ترگمان]اون خیلی خل و چله [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She's a complete nutcase.
[ترجمه گوگل]او یک دمنوش کامل است [ترجمه ترگمان]اون خیلی خل و چله [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. And Philip thought if anyone was a nutcase it was that boy in the wood.
[ترجمه گوگل]و فیلیپ فکر میکرد که اگر کسی مردی است، آن پسر در جنگل است [ترجمه ترگمان]و فیلیپ فکر می کرد که اگر کسی احمق باشد، آن پسر در جنگل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Alert Asleep A nutcase Attackers are always on the lookout for a potential victim, some one who will succumb easily.
[ترجمه گوگل]هشدار در خواب A nutcase مهاجمان همیشه به دنبال یک قربانی بالقوه هستند، قربانیانی که به راحتی تسلیم می شوند [ترجمه ترگمان]مهاجمان به صورت خوابیده همیشه مراقب یک قربانی بالقوه هستند، کسی که به راحتی تسلیم خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]آره، خوب تو خودت جایزه ای نداری، عزیزم [ترجمه ترگمان] آره، خب، تو خودت رو جایزه نمیدی، احمق [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The bartender thinks that this guy is a nutcase, but he wants his $000, so he agrees.
[ترجمه گوگل]متصدی بار فکر میکند که این مرد یک دمنوش است، اما او 000 دلار خود را میخواهد، بنابراین موافقت میکند [ترجمه ترگمان]متصدی بار فکر می کنه که این یارو خل و چل - ه، اما اون می خواد ۱۰۰۰ دلار بهش بده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Doc: You think your wife's a nutcase because on your honeymoon in a tropical paradise she's singing a lot wanting to have sex around the clock and accidentally she got a little too much sun?
[ترجمه گوگل]دکتر: شما فکر می کنید همسرتان یک دمنوش است زیرا در ماه عسل شما در بهشت گرمسیری او به شدت آواز می خواند و می خواهد شبانه روز رابطه جنسی داشته باشد و به طور تصادفی او کمی بیش از حد آفتاب گرفت؟ [ترجمه ترگمان]دکتر: تو فکر می کنی زنت به خاطر ماه عسل تو در بهشت گرمسیری خیلی مشتاق است که دور ساعت سکس کند و تصادفا مقدار زیادی آفتاب بگیرد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She sounds like a nutcase. - So you're saying she's perfect for me?
[ترجمه گوگل]صداش شبیه یه ادکلن هست - پس می گویی او برای من عالی است؟ [ترجمه ترگمان] به نظر یه دیوونه میاد پس داری میگی که اون برای من عالیه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. My personal assistant was my high school sweetheart, Mrs Simpson, who was a complete nutcase.
[ترجمه گوگل]دستیار شخصی من، معشوقه دبیرستانی من، خانم سیمپسون بود، که کاملاً دوست داشتنی بود [ترجمه ترگمان]دستیار شخصی من، معشوقه دوران دبیرستانم بود، خانم سیمپسون که خیلی هم خل و چل بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This is especially problematic when the team thinks you're an erratic, egomaniacal nutcase with little or no real world chops.
[ترجمه گوگل]این امر به ویژه زمانی مشکل ساز می شود که تیم فکر می کند شما یک آدم بی نظم و خود شیدایی هستید که در دنیای واقعی چیزهای کمی دارید یا اصلاً هیچ چیز دیگری ندارید [ترجمه ترگمان]این مساله به خصوص زمانی مشکل آفرین است که تیم فکر می کند شما نامنظم، egomaniacal nutcase با تکه های کوچک یا بدون گوشت واقعی هستید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Many are sad that they can stay in a Canadian prison for only a few months before some bleeding heart nutcase has introduced then to God. Then they will get released.
[ترجمه گوگل]بسیاری از این غمگین هستند که می توانند تنها چند ماه در زندان کانادا بمانند، قبل از اینکه مقداری آجیل قلب در حال خونریزی به خداوند معرفی شود سپس آنها آزاد خواهند شد [ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم از اینکه می توانند تنها چند ماه در زندان کانادا بمانند، ناراحت هستند سپس آن ها آزاد خواهند شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She leaves him a cute note on his car ("please don't think I'm a nutcase"), and soon after a cafe conversation they're confessing their mutual appreciation for Paul Simon's "Graceland. "
[ترجمه گوگل]او یک یادداشت زیبا روی ماشینش برای او می گذارد ("لطفا فکر نکنید که من یک آدمک هستم")، و بلافاصله پس از یک مکالمه در کافه، آنها به قدردانی متقابل خود از "گریسلند" پل سایمون اعتراف می کنند [ترجمه ترگمان]او یک یادداشت جذاب بر روی ماشینش به جا می گذارد (\"لطفا فکر نکنید که من یک nutcase هستم\")، و خیلی زود بعد از یک گفتگوی کافه، آن ها به درک متقابل خود از \"گریسلند\" (پال Simon)اعتراف می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• (slang) lunatic; mad person; person with a psychiatric disorder; eccentric and crazy person if you say that someone is a nutcase, you mean that they are mad or foolish; an informal word.
پیشنهاد کاربران
inf . syn:idiot
He's always attracted to the crazies, 💥the nutcases💥, for some reason
nut همون فندقه که توی اصطلاح خودمون به اینجور اشخاص می گیم �مغز فندقی، شرین عقل�