nurtured

جمله های نمونه

1. a place where poets are nurtured
محلی که در آن شعرا را تربیت می کنند

2. the fantasies which the girl had nurtured
وهم و خیال هایی که دختر در سر پرورانده بود

3. as a child, he had not been nurtured well
در کودکی خوب تغذیه نشده بود.

انگلیسی به انگلیسی

• cared for; nourished; cherished; encouraged to develop

پیشنهاد کاربران

/ˈnɜːr. tʃərd/
✍️مراقبت شدن، حمایت شدن و تشویق به رشد یا توسعه، به خصوص به صورت محبت آمیز و با توجه ویژه.
✍️✍️معمولاً برای توصیف مراقبت و توجه داده شده به روابط، مهارت ها یا هر حوزه ای از رشد استفاده می شود تا توسعه و موفقیت حاصل شود.
...
[مشاهده متن کامل]

👇مثال؛
Your relationships with your friends, partner, family members, and even your co - workers need to be nurtured to thrive.
The garden flourished because each plant was carefully nurtured.
She nurtured her passion for art from a young age, leading to a successful career.

مراقبت کردن

بپرس