nurseryman

/ˈnɜːrsəriˌmæn//ˈnɜːsərɪmən/

معنی: باغبان، زارع، پرورنده گیاهان
معانی دیگر: متصدی قلمستان، کارگر خزانه، فروشنده ی درخت و گل، صاحب قلمستان، درخت کار، صاحب تلمبار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: nurserymen
• : تعریف: one who grows plants or young trees, often for sale.

جمله های نمونه

1. The show has gained a reputation as a regional Chelsea, attracting nurserymen and visitors from all over the country.
[ترجمه گوگل]این نمایش به عنوان یک چلسی منطقه ای شهرت پیدا کرده است و مهدکودک ها و بازدیدکنندگان را از سراسر کشور جذب می کند
[ترجمه ترگمان]این نمایش به عنوان چلسی منطقه ای به شهرت رسید و nurserymen و بازدیدکننده از سراسر کشور را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Along with him I planted other wild trees, mostly native willows and the nurserymen came and added their more refined products.
[ترجمه گوگل]به همراه او درختان وحشی دیگری کاشتم، بیشتر بیدهای بومی و مهدکودک ها آمدند و محصولات تصفیه شده خود را اضافه کردند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر او، درختان وحشی دیگری را کار گذاشته بودم که اغلب درخت های بید بومی بودند و the می آمدند و محصولات more را اضافه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The result - a compost of which nurserymen can be proud.
[ترجمه گوگل]نتیجه - کمپوستی که مهد کودک می تواند به آن افتخار کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه - کمپوست که nurserymen می تواند به آن افتخار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. First came the farmers and then more specialist cultivators: market gardeners, nurserymen and florists.
[ترجمه گوگل]ابتدا کشاورزان آمدند و سپس کشاورزان متخصص تر: باغداران بازار، مهدکودک ها و گلفروشان
[ترجمه ترگمان]ابتدا کشاورزان و سپس cultivators متخصص بیشتری آمدند: gardeners بازار، nurserymen و florists
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Use a fungicide recommended by your nurseryman.
[ترجمه گوگل]از قارچ کش توصیه شده توسط مهدکودک استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک علف کش fungicide که by شما توصیه می کند استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her daddy was a nurseryman and grew tomatoes and grapes and hothouse plants and flowers in his glasshouses.
[ترجمه گوگل]پدرش مهدکودک بود و در گلخانه هایش گوجه فرنگی و انگور و گیاهان گرمخانه ای و گل پرورش می داد
[ترجمه ترگمان]پدرش آدم nurseryman بود و گوجه فرنگی و انگور و گیاهان گلخانه ای را در glasshouses پرورش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Nurseryman has tears glistening on his cheeks; he blows his nose into a white handkerchief.
[ترجمه گوگل]مهدکودک اشک بر گونه هایش می درخشد او دماغش را در یک دستمال سفید فرو می کند
[ترجمه ترگمان]اشک از گونه هایش جاری است و بی نیش را به دستمال سفیدی می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Two nurserymen have begun farming Tiger Worms.
[ترجمه گوگل]دو مهدکودک پرورش کرم ببر را آغاز کرده اند
[ترجمه ترگمان]دو nurserymen کشاورزی در کرم ها را آغاز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nurserymen and women from all over the country showed off the plants and flowers they've carefully grown.
[ترجمه گوگل]مهدکودکان و زنان از سراسر کشور گیاهان و گل هایی را که با دقت پرورش داده اند به نمایش گذاشتند
[ترجمه ترگمان]زنان و زنان از سراسر کشور گیاهان و گل هایی را که به دقت رشد کرده اند را نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Good nurserymen watch the weather forecasts, and do not despatch when cold weather is imminent.
[ترجمه گوگل]مهدکودک های خوب پیش بینی های آب و هوا را تماشا می کنند و وقتی هوای سرد قریب الوقوع است اعزام نمی شوند
[ترجمه ترگمان]nurserymen خوب پیش بینی آب و هوا را تماشا می کنند و هنگامی که آب و هوای سرد قریب الوقوع است به شما اطلاع نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She enlisted the aid of a local nurseryman.
[ترجمه گوگل]او از یک مهد کودک محلی کمک گرفت
[ترجمه ترگمان]او از یک nurseryman محلی کمک گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Commend me to the nurseryman and the poulterer.
[ترجمه گوگل]مرا به مهدکودک و مرغدار معرفی کنید
[ترجمه ترگمان]غمی نیست که آدم باغبان و پرورش دهنده پرنده داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My dear child, commend Dr. Grant to the deanery of Westminster or St. Paul's, and I should be as glad of your nurseryman and poulterer as you could be.
[ترجمه گوگل]فرزند عزیزم، دکتر گرانت را به ریاست دانشگاه وست مینستر یا سنت پل ستایش کنید، و من باید تا آنجا که می توانید از مهدکودک و مرغ پرنده شما خوشحال باشم
[ترجمه ترگمان]بچه عزیزم، جناب گرانت را به the وست می نستر یا سنت پل ببرد، و من هم مثل تو از باغبان و پرورش دهنده پرنده your خوشحال می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باغبان (اسم)
boor, gardener, nurseryman

زارع (اسم)
tiller, planter, nurseryman, farmhand, sharecropper

پرورنده گیاهان (اسم)
nurseryman

انگلیسی به انگلیسی

• one who owns or runs a plant nursery

پیشنهاد کاربران

بپرس