nursemaid

/ˈnɜːrsmeɪd//ˈnɜːsmeɪd/

معنی: دایه، دختر پرستار
معانی دیگر: پرستار بچه (nurserymaid هم می گویند)، دختر پرستار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a woman who is paid to care for young children.
مشابه: nurse

جمله های نمونه

1. I'm not going to be a nursemaid to you - make your own bed!
[ترجمه گوگل]من قرار نیست برای شما پرستار باشم - تخت خود را درست کنید!
[ترجمه ترگمان]من قصد ندارم از تو پرستاری کنم - برو بخواب!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. an Indian nursemaid who looks after children.
[ترجمه گوگل]پرستار هندی که از کودکان مراقبت می کند
[ترجمه ترگمان]یک پرستار هندی که مواظب بچه ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The nursemaid and I took it to him.
[ترجمه گوگل]من و پرستار آن را پیش او بردیم
[ترجمه ترگمان]دایه و من آن را به او دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The nursemaid brought Hai - erh in, and Sister - in - law played with him, while continuing to chat with me.
[ترجمه گوگل]پرستار هي اره را آورد و خواهر شوهر با او بازي كرد و در حالي كه همچنان با من چت مي كرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که به گپ زدن با من ادامه می داد، پرستار بچه Hai - erh را به داخل آورد و خواهر زنش هم با او بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Black nursemaid, especially one formerly in the southern United States.
[ترجمه گوگل]پرستار سیاه پوست، به ویژه یکی از آنها که قبلا در جنوب ایالات متحده بود
[ترجمه ترگمان]پرستار سیاه پوست، به خصوص یکی از افراد سابق در ایالت جنوبی ایالات متحده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mrs jamieson: Why must you play nursemaid to your servant's child?
[ترجمه گوگل]خانم جیمیسون: چرا باید برای بچه خدمتکارت پرستار بازی کنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا شما باید پرستار بچه خود را بازی کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On entering the room, the nursemaid found the dove's body resting in peace beside the Princess.
[ترجمه گوگل]پرستار با ورود به اتاق، جسد کبوتر را دید که در آرامش در کنار شاهزاده خانم آرام گرفته است
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق شد، دایه جسد کبوتر را یافت که در کنار شاهزاده خانم ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When I was a child, my nursemaid sang to me whenever I was worried or afraid.
[ترجمه گوگل]وقتی بچه بودم، پرستارم هر وقت نگران و می ترسیدم برایم آواز می خواند
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه بودم، دایه من هر وقت نگران و نگران بودم برایم آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Consequently, the black mother, normally a domestic or nursemaid, was the family provider by default.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، مادر سیاه پوست، که معمولاً یک پرستار خانه یا پرستار بود، به طور پیش فرض تأمین کننده خانواده بود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، مادر سیاه پوست، که معمولا یک پرستار خانگی یا پرستار بود، به طور پیش فرض ارایه دهنده خانواده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The next morning, an old nursemaid came to feed the dove on behalf of the Princess.
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد، پرستار پیری از طرف شاهزاده خانم برای غذا دادن به کبوتر آمد
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، یک پرستار سالخورده آمد که کبوتر را از طرف شاهزاده خانم به او بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What concerned me was that Mrs Witherspoon was there and that her presence relieved me of my job as nursemaid and bottle-washer.
[ترجمه گوگل]چیزی که مرا نگران می کرد این بود که خانم ویترسپون آنجا بود و حضور او مرا از شغل پرستاری و بطری شویی رها کرد
[ترجمه ترگمان]چیزی که به من مربوط می شد این بود که خانم Witherspoon آنجا بود و حضور او مرا از شغلم به عنوان دایه و بطری رخت خواب راحت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mami was in a good mood, letting the baby go off with the nursemaid, Milagros.
[ترجمه گوگل]مامی حال خوبی داشت و به بچه اجازه می داد با پرستار پرستار، میلاگروس، برود
[ترجمه ترگمان]مامی سرحال بود و اجازه می داد که بچه با دایه بره بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And then there would have been the further inconvenience of the nursemaid.
[ترجمه گوگل]و پس از آن ناراحتی بیشتر پرستار پرستار وجود داشت
[ترجمه ترگمان]و آن وقت اسباب زحمت دایه را هم از دست می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yes, sir, trapped into frittering his life away playing nursemaid to a lot of garlic? eaters.
[ترجمه گوگل]بله، قربان، به دام افتاده تا زندگی خود را با بازی پرستار بچه به مقدار زیادی سیر تبدیل کند؟ خواران
[ترجمه ترگمان]بله، قربان، گیر افتاده و زندگی خود را از دست دادن دایه به مقدار زیادی سیر تماشا می کنید؟ eaters
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دایه (اسم)
nurse, dry-nurse, wet nurse, nursemaid

دختر پرستار (اسم)
nursemaid

انگلیسی به انگلیسی

• woman hired to care for a child or children, nanny (also nurserymaid)
a nursemaid is a woman or girl who is paid to look after young children.

پیشنهاد کاربران

پرستار بچه
مثال:
he engaged a nursemaid
او یک پرستار بچه استخدام کرد.

بپرس