numskull

/ˈnʌmskʌl//ˈnʌmskʌl/

معنی: بیشعور، کله خشک
معانی دیگر: آدم کله خر، بی مخ، احمق، numbskull : بیشعور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a stupid or foolish person; blockhead; dunce.
مشابه: ass, blockhead, dolt, dullard, dunce, fool, half-wit, idiot, moron, nincompoop, sap, simpleton

جمله های نمونه

1. You've spilt my coffee, you numskull!
[ترجمه گوگل]تو قهوه‌ام را ریختی، ای نادان!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hadn't any aunt ! -- you numskull. What has that got to do with it?
[ترجمه گوگل]هیچ عمه ای نداشت! -- شما جمجمه چه ربطی به آن دارد؟
[ترجمه ترگمان]خاله ندا ره؟ ! بی شعور این چه ربطی به این قضیه داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Every one knows you are a numskull.
[ترجمه گوگل]همه می دانند که شما یک جمجمه هستید
[ترجمه ترگمان]همه می دانند که تو کله پوکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tom Sawyer said I was a numskull .
[ترجمه گوگل]تام سایر گفت که من یک جمجمه هستم
[ترجمه ترگمان]تام سایر گفت که من کله پوکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. 'The essential traits and qualities of the male,' H. L. Mencken once wrote, 'are at the same time the hall-marks of the numskull. . . . Women, in fact, are the supreme realists of the race. '
[ترجمه گوگل]H L Mencken زمانی نوشت: «ویژگی‌ها و ویژگی‌های اساسی مرد، در عین حال نشانه‌های بارز جمجمه هستند زنان در واقع برترین رئالیست های نژاد هستند '
[ترجمه ترگمان]صفات و ویژگی های اساسی مردان، H آل Mencken که یک بار نوشت، در همان موقع است که تالار دیوان محاکمات، واقع واقع واقع واقع واقع واقع واقع واقع واقع واقع واقع است، واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On hearing this, Tai-yu was stunned. She could not even hold herself steady. After composing herself a little, she took Numskull to a quiet spot to find out the details.
[ترجمه گوگل]با شنیدن این، تای یو متحیر شد حتی نتوانست خودش را ثابت نگه دارد بعد از اینکه کمی خود را جمع و جور کرد، Numskull را به مکانی آرام برد تا جزئیات را بیابد
[ترجمه ترگمان]از شنیدن این حرف مات و مبهوت شده بود او حتی نمی توانست خود را آرام نگه دارد بعد از این که خودش را کمی تنظیم کرد، به جای خلوتی رفت تا جزئیات ماجرا را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mencken once wrote, 'are at the same time the hall-marks of the numskull. . . Women, in fact, are the supreme realists of the race.
[ترجمه گوگل]منکن زمانی نوشت: «در عین حال نشانه‌های بارز جمجمه هستند زنان در واقع برترین رئالیست های نژاد هستند
[ترجمه ترگمان]Mencken که یک بار نوشته شده، در همان زمان، در همان زمان که در سرسرای بزرگ of، واقع واقع واقع واقع realists نژاد numskull است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Well, am I wrong? Every one knows you are a numskull.
[ترجمه گوگل]خب اشتباه می کنم؟ همه می دانند که شما یک جمجمه هستید
[ترجمه ترگمان]خب، من اشتباه می کنم؟ همه می دانند که تو کله پوکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیشعور (اسم)
dunce, dunderhead, numskull, numbskull

کله خشک (اسم)
woodenhead, numskull, loggerhead

انگلیسی به انگلیسی

• stupid person, idiot (slang)
a numskull is a silly or stupid person; an old-fashioned, informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس