numerical

/nuːˈmerəkl̩//njuːˈmerɪkl̩/

معنی: عددی، شمارهای، شمارشی
معانی دیگر: شمارگانی، رقمی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: numeric (adj.), numerically (adv.)
(1) تعریف: of or pertaining to numbers.
مشابه: numeral

(2) تعریف: indicated by or indicating a number or numbers.
مشابه: numeral

(3) تعریف: expressed or stated in numbers.
مشابه: numeral

جمله های نمونه

1. numerical oneness
تشابه عددی

2. numerical value
مقدار عددی

3. the chinese army had a numerical superiority
قشون چین از نظر تعداد نفرات برتری داشت.

4. signs can be either literal or numerical
علامت ها می توانند واتی یا شماره ای باشند.

5. The invading force, conscious of their numerical inferiority at sea, decided on an airborne attack.
[ترجمه گوگل]نیروی مهاجم با آگاهی از حقارت عددی خود در دریا، تصمیم به حمله هوایی گرفت
[ترجمه ترگمان]نیروی مهاجم، که از حقارت آن ها در دریا آگاه بود، در مورد حمله هوایی تصمیم گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The home team tried to utilize their numerical advantage .
[ترجمه گوگل]تیم میزبان سعی کرد از مزیت عددی خود استفاده کند
[ترجمه ترگمان]تیم خانگی سعی کرد از مزیت عددی خود استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The results are expressed in descending numerical order .
[ترجمه گوگل]نتایج به ترتیب عددی نزولی بیان می شوند
[ترجمه ترگمان]نتایج به ترتیب به ترتیب نزولی بیان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The numbers are in numerical order.
[ترجمه گوگل]اعداد به ترتیب عددی هستند
[ترجمه ترگمان]اعداد به ترتیب عددی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Assign the letters of the alphabet their numerical values — A equals B equals etc.
[ترجمه گوگل]به حروف الفبا مقادیر عددی آنها را اختصاص دهید - A برابر است با B برابر و غیره
[ترجمه ترگمان]حروف الفبا را به مقادیر عددی خود اختصاص دهید - A برابر با B برابر است و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These lists are sorted in numerical order and delimited by square brackets.
[ترجمه گوگل]این لیست ها به ترتیب عددی مرتب شده اند و با کروشه های مربع مشخص می شوند
[ترجمه ترگمان]این لیست ها به ترتیب به ترتیب عددی و با توجه به براکت های مربع مرتب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The numerical values cited here are for the case n-50.
[ترجمه گوگل]مقادیر عددی ذکر شده در اینجا برای مورد n-50 است
[ترجمه ترگمان]مقادیر عددی که در اینجا ذکر شده اند برای موارد n - ۵۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The loss of numerical superiority by protestants would result in the collapse of their statelet.
[ترجمه گوگل]از دست دادن برتری عددی توسط معترضان منجر به فروپاشی دولت آنها خواهد شد
[ترجمه ترگمان]از دست دادن برتری عددی توسط protestants منجر به فروپاشی statelet می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The vast majority of PEPs in numerical terms are sold to basic rate taxpayers.
[ترجمه گوگل]اکثریت قریب به اتفاق PEP ها از نظر عددی به مالیات دهندگان با نرخ پایه فروخته می شوند
[ترجمه ترگمان]اکثریت قریب به اتفاق of ها در شرایط عددی به مالیات دهندگان نرخ پایه فروخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The numerical score may be either an age equivalent or a standardised score.
[ترجمه گوگل]امتیاز عددی ممکن است معادل سن یا نمره استاندارد شده باشد
[ترجمه ترگمان]امتیاز عددی می تواند یا معادل سن یا امتیاز استاندارد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I shuddered at the memory of numerical computations and algebra.
[ترجمه گوگل]از خاطره محاسبات عددی و جبر لرزیدم
[ترجمه ترگمان]من در خاطرات numerical و جبر بر خود لرزیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عددی (صفت)
numeral, numerical, numeric, scalar

شماره ای (صفت)
numeral, numerical

شمارشی (صفت)
numerical

تخصصی

[برق و الکترونیک] عددی
[نساجی] عددی - شماره ای
[ریاضیات] عددی، شماری

انگلیسی به انگلیسی

• of or consisting of numbers (also numeric)
numerical means expressed in numbers or relating to numbers.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : numeracy / numeral / numerology
✅️ صفت ( adjective ) : numerous / numerical / numerate / numerological
✅️ قید ( adverb ) : numerously / numerically
طبق شماره، بر اساس شماره بندی، شماره بندی

بپرس