numeration

/ˌnjuːməˈreɪʃn̩//ˌnjuːməˈreɪʃn̩/

معنی: شمارش، احتساب
معانی دیگر: برشمارش، محاسبه، عدد خوانی، خواندن اعداد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: numerative (adj.)
(1) تعریف: the act, process, or result of numbering or counting; enumeration; count.

(2) تعریف: a method or system of numbering or counting.

جمله های نمونه

1. The radix complement in the pure binary numeration system.
[ترجمه گوگل]مکمل ریشه در سیستم عددی باینری خالص
[ترجمه ترگمان]The مبنا در سیستم numeration دودویی خالص تکمیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Possess the skill of drawing, numeration, experiment, test, express and operation, and the ability of design.
[ترجمه گوگل]دارای مهارت طراحی، شماره گذاری، آزمایش، آزمایش، بیان و عملیات و توانایی طراحی
[ترجمه ترگمان]دارای مهارت طراحی، آزمایش، آزمایش، تست، بیان و بهره برداری، و توانایی طراحی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For large numbers, though hash mark numeration system is too inefficient.
[ترجمه گوگل]برای اعداد بزرگ، اگرچه سیستم شماره گذاری علامت هش بسیار ناکارآمد است
[ترجمه ترگمان]برای تعداد زیاد، هر چند که سیستم درهم سازی هش بسیار ناکارآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The radix point in the decimal numeration system.
[ترجمه گوگل]نقطه ریشه در سیستم اعداد اعشاری
[ترجمه ترگمان]نقطه مبنا در سیستم numeration دهدهی (decimal)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pertaining to a fixed radix numeration system having a radix of two.
[ترجمه گوگل]مربوط به یک سیستم شماره گذاری ریشه ثابت که دارای ریشه دو است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم مرتب سازی مبنایی ثابت با داشتن یک مبنای دو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pertaining to a fixed radix numeration system, having a radix of twelve.
[ترجمه گوگل]مربوط به یک سیستم شماره گذاری ریشه ثابت است که دارای ریشه دوازده است
[ترجمه ترگمان]برای یک سیستم numeration مبنا ثابت، داشتن یک مبنا دوازده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to the principles of numeration table, the author puts forward simple but practical methods of how to measure the mean values, virtual values and peak values of non sine waves.
[ترجمه گوگل]با توجه به اصول جدول شماره گذاری، نویسنده روش های ساده اما کاربردی را برای اندازه گیری مقادیر میانگین، مقادیر مجازی و مقادیر پیک امواج غیر سینوسی ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به اصول میز numeration، مولف روش های ساده اما عملی چگونگی اندازه گیری مقادیر میانگین، ارزش های مجازی و مقادیر پیک امواج غیر سینوسی را مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The binary numeration system is usually used to count numbers and to calculate in (computers), while it is not used in other fields of mathematics.
[ترجمه گوگل]سیستم شماره گذاری دودویی معمولاً برای شمارش اعداد و محاسبه در (کامپیوتر) استفاده می شود، در حالی که در سایر رشته های ریاضی استفاده نمی شود
[ترجمه ترگمان]سیستم دوگانه binary معمولا برای شمارش اعداد و محاسبه در (کامپیوترها)مورد استفاده قرار می گیرد، در حالی که در دیگر حوزه های ریاضی مورد استفاده قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are radical differences between binary and decimal numeration.
[ترجمه گوگل]تفاوت های اساسی بین عدد دودویی و اعشاری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تفاوت های اساسی بین numeration دودویی و دهدهی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In Matins and Lauds, according to the Vulgate's numeration, are Pss.
[ترجمه گوگل]در Matins و Lauds، با توجه به شماره Vulgate، Pss هستند
[ترجمه ترگمان]در Matins و lauds با توجه به the Vulgate، pss هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For large numbers, though, the " hash mark " numeration system is too inefficient.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای اعداد بزرگ، سیستم شماره گذاری "علامت هش" بسیار ناکارآمد است
[ترجمه ترگمان]با این حال برای تعداد زیاد، سیستم \"علامت هش\" بسیار ناکارآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you see "310", all this means is the number three written using decimal numeration .
[ترجمه گوگل]اگر "310" را مشاهده کردید، همه این به این معنی است که عدد سه با استفاده از عدد اعشاری نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]اگر \"۳۱۰\" را ببینید، تمام این وسایل به این معنی است که عدد سه با استفاده از numeration دهدهی نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. From conversation of energy and mass, the thesis had introduced the numeration of the energy wastage.
[ترجمه گوگل]از مکالمه انرژی و جرم، پایان نامه شماره اتلاف انرژی را معرفی کرده بود
[ترجمه ترگمان]از گفتگوهای انرژی و جرم، این پایان نامه the هدر رفتن انرژی را معرفی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To study the accurate of Li Guozhen's Percent Numeration and the Development Standard of Chinese Wrist Bone CHN Numeration of age estimation in 14-year-old females.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه دقیق تخمین سنی تخمین سنی لی گووژن و استاندارد توسعه CHN استخوان مچ چینی در زنان 14 ساله
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه دقیق درصد Guozhen Li و استاندارد توسعه of چینی CHN numeration از برآورد سن در زنان ۱۴ ساله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شمارش (اسم)
tally, tab, computation, enumeration, numeration

احتساب (اسم)
numeration

تخصصی

[ریاضیات] شمارش
[آمار] شمارش

انگلیسی به انگلیسی

• process of enumeration; number, count

پیشنهاد کاربران

بپرس