numen


معنی: خدا، روح، الوهیت، وجود الهی
معانی دیگر: (اسطوره ی روم) روح، فرشته ی راهنما، خدایی

جمله های نمونه

1. It is the security numen of home and house, apartment, factory and office.
[ترجمه گوگل]این شماره امنیتی خانه و خانه، آپارتمان، کارخانه و اداره است
[ترجمه ترگمان]این خانه، مقر امنیتی خانه و خانه، آپارتمان، کارخانه و دفتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Of or relating to or characteristic of a numen .
[ترجمه گوگل]مربوط به یا مربوط به یک numen
[ترجمه ترگمان]یا مربوط به مشخصه یا مشخصه یک numen
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It showed the creator numen, one may call it an ego, a society in miniature.
[ترجمه گوگل]این نومن خالق را نشان می داد، می توان آن را یک ایگو نامید، جامعه ای در مینیاتور
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که خالق numen، کسی که می تواند آن را \"نفس\" و یک جامعه در مینیاتور بنامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Fish Numen" Two people, abandoned platform, rusted rails, where is this place?
[ترجمه گوگل]"فیش نومن" دو نفر، سکوی متروک، ریل زنگ زده، اینجا کجاست؟
[ترجمه ترگمان]ماهی \"numen\" دو نفر، پلتفرم های زنگ زده، ریل زنگ زده، که این مکان است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Numen tell me that I am a straight man.
[ترجمه گوگل]نومن به من گفت که من یک مرد مستقیم هستم
[ترجمه ترگمان]لطفا به من بگویید که من آدم درستی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Watch Numen", the network video surveillance platform, is tested using the improved test method to verify important technical parameters.
[ترجمه گوگل]"Watch Numen"، پلت فرم نظارت تصویری شبکه، با استفاده از روش تست بهبود یافته برای تأیید پارامترهای فنی مهم آزمایش می شود
[ترجمه ترگمان]\"مراقب numen\"، پلت فرم نظارت ویدیویی شبکه، با استفاده از روش تست بهبود یافته برای تایید پارامترهای فنی مهم تست شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Of or relating to a numen; supernatural.
[ترجمه گوگل]از numen یا مربوط به آن؛ فراطبیعی
[ترجمه ترگمان] یا مربوط به وجود الهی هستش فوق طبیعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even if we think of the moon as only a stone, we shall find its very stoniness potentially a numen.
[ترجمه گوگل]حتی اگر ماه را فقط یک سنگ در نظر بگیریم، سنگی بودن آن را به طور بالقوه یک عدد می دانیم
[ترجمه ترگمان]حتی اگر ما به ماه به عنوان یک سنگ فکر کنیم، آن را بطور بالقوه a خواهیم یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From Huangguoshu chute to Guanling, Rose of BuYi folk bet with Rain's numen race.
[ترجمه گوگل]از شوت Huangguoshu گرفته تا Guanling، شرط بندی عامیانه Rose of BuYi با مسابقه numen Rain
[ترجمه ترگمان]از chute Huangguoshu تا Guanling، رز قوم BuYi با وجود الهی رین شرط بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "World of Warcraft" is now welcoming his fifth birthday, while it was only a game in which enables the players reincarnate themselves into warlock, warrior, orcish and numen any longer.
[ترجمه گوگل]«World of Warcraft» اکنون به استقبال پنجمین سالگرد تولد خود می‌رود، در حالی که این تنها یک بازی بود که در آن بازیکنان می‌توانند خود را به جنگ‌جو، جنگجو، ارکیش و نومن تبدیل کنند
[ترجمه ترگمان]\"World of Warcraft\" در حال حاضر به پنجمین سالگرد تولد او خوش آمد می گوید، در حالی که تنها یک بازی بود که بازیکنان را قادر می سازد خودشان را به warlock، جنگجو، orcish و numen تبدیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When we are suffered and hurted, mother is our numen. Also she is the best doctor who can charm away our suffering and hurted spirit.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما رنج می بریم و صدمه می بینیم، مادر نقش ماست همچنین او بهترین دکتری است که می تواند رنج و روح آسیب دیده ما را مجذوب خود کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما رنج می بریم و hurted، مادر numen ماست هم چنین او بهترین پزشک است که می تواند رنج روحی و روحی ما را افسون کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Zhang Kangkang is a pioneer in her times, and a numen of spirit homeland as well.
[ترجمه گوگل]ژانگ کانگ کانگ در زمان خود یک پیشگام است و همچنین یکی از افراد وطن روح است
[ترجمه ترگمان]ژانگ Kangkang یک پیشگام در دوران او و a سرزمین روح نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Interest, a psychologic proclivity with consciousness trait, also serves as a numen for young children to acquire extraneous information and to explore the veiled things in the world.
[ترجمه گوگل]علاقه، یک گرایش روانی همراه با خصیصه هوشیاری است، همچنین به عنوان عاملی برای کودکان خردسال برای به دست آوردن اطلاعات اضافی و کشف چیزهای پنهان در جهان عمل می کند
[ترجمه ترگمان]علاقه، a psychologic با ویژگی آگاهی، هم چنین به عنوان a برای کودکان جوان برای به دست آوردن اطلاعات جدید و کشف چیزهای پنهان در دنیا عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Zhang Kangkang a pioneer in her times, and a numen of spirit homeland as well.
[ترجمه گوگل]ژانگ کانگ کانگ در زمان خود پیشگام بود و همچنین از وطن ارواح
[ترجمه ترگمان]ژانگ یک پیشگام در دوران خود و a سرزمین روح نیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خدا (اسم)
almighty god, god, heaven, deity, holy, divinity, godhead, numen

روح (اسم)
nature, spirit, esprit, apparition, breeze, calmness, phantom, ghost, specter, sprite, psyche, spook, zing, placidity, numen, fantom, phantasm, phantasma, spunkie, umbra, wraith

الوهیت (اسم)
divinity, godhead, godhood, numen

وجود الهی (اسم)
numen

انگلیسی به انگلیسی

• sacred spirit that lives in a specific place or object (according to particular beliefs)

پیشنهاد کاربران

بپرس