numbering


شمارش، شماره گذاری، نمره زنی

جمله های نمونه

1. a library numbering twenty thousand volumes
کتابخانه ای که بالغ بر 20 هزار کتاب است.

2. I couldn't work out the numbering system for the hotel rooms.
[ترجمه زری.ع] نتونستم از سیستم شماره گزاری اتاق های هتل سر در بیارم.
|
[ترجمه گوگل]من نتوانستم سیستم شماره گذاری اتاق های هتل را درست کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانستم سیستم شماره گذاری برای اتاق های هتل را بررسی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On 21 January the Communists numbering up to 3000 made another assault on the Secretariat and were again repulsed.
[ترجمه گوگل]در 21 ژانویه، تعداد کمونیست‌ها تا 3000 نفر دیگر به دبیرخانه حمله کردند و دوباره عقب رانده شدند
[ترجمه ترگمان]در ۲۱ ژانویه کمونیست ها به ۳۰۰۰ نفر حمله دیگری به دبیرخانه کردند و مجددا دفع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Select option 6 for page numbering in the bottom center of every page.
[ترجمه گوگل]گزینه 6 را برای شماره گذاری صفحه در مرکز پایین هر صفحه انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]گزینه ۶ را برای شماره گذاری صفحات در وسط هر صفحه انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A key card numbering the various positions was mounted on the top of the tachistoscope.
[ترجمه گوگل]یک کارت کلیدی که موقعیت‌های مختلف را شماره‌گذاری می‌کرد، در بالای تاچیستوسکوپ نصب شده بود
[ترجمه ترگمان]یک کارت کلیدی که به مواضع مختلف می رسید در بالای the نصب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A very substantial force, perhaps numbering 000 men, assembled at Portsmouth in July 134
[ترجمه گوگل]در ژوئیه 134 یک نیروی بسیار قابل توجه، احتمالاً 000 نفر در پورتسموث جمع آوری شد
[ترجمه ترگمان]یک نیروی بسیار قابل توجه که احتمالا در ماه ژوئیه ۱۳۴ نفر در پورتسموث گذاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most meat distributions involve a local group numbering between fifty and one hundred individuals.
[ترجمه گوگل]اکثر توزیع های گوشت شامل یک گروه محلی بین پنجاه تا صد نفر است
[ترجمه ترگمان]اغلب توزیع گوشت شامل یک گروه محلی بین ۵۰ تا یک صد نفر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The intrepid manager had to content himself with numbering his reserve teams.
[ترجمه گوگل]مدیر بی باک مجبور شد به شماره گذاری تیم های ذخیره خود بسنده کند
[ترجمه ترگمان]مدیر متهور باید خود را با تعداد تیم های ذخیره خود راضی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tentacle scales are small and variable, numbering from 0- some are needle-like while others resemble small granules.
[ترجمه گوگل]فلس های شاخک کوچک و متغیر هستند و شماره آنها از 0 می باشد - برخی سوزنی مانند و برخی دیگر شبیه دانه های کوچک هستند
[ترجمه ترگمان]مقیاس های tentacle کوچک و متغیر هستند، که از صفر شماره گذاری شده اند - برخی مانند دانه های کوچک هستند در حالی که بقیه به دانه های کوچک شباهت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This includes checking the numbering and lettering of paragraphs for consistency throughout the document.
[ترجمه گوگل]این شامل بررسی شماره گذاری و حروف پاراگراف ها برای سازگاری در سراسر سند است
[ترجمه ترگمان]این شامل چک کردن تعداد و حروف متن برای ثبات در سراسر سند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The advantages of using systematic numbering should be fairly obvious.
[ترجمه گوگل]مزایای استفاده از شماره گذاری سیستماتیک باید نسبتاً آشکار باشد
[ترجمه ترگمان]مزایای استفاده از شماره گذاری سیستماتیک باید نسبتا واضح باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His children find European numbering simpler than the Chinese system.
[ترجمه گوگل]فرزندان او شماره گذاری اروپایی را ساده تر از سیستم چینی می دانند
[ترجمه ترگمان]کودکان او تعداد اروپایی را ساده تر از سیستم چینی می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Outside the breeding season they form flocks, sometimes numbering thousands.
[ترجمه گوگل]در خارج از فصل تولید مثل گله هایی را تشکیل می دهند که گاهی به هزاران می رسد
[ترجمه ترگمان]در خارج از فصل زاد و ولد، آن ها گله های خود را تشکیل می دهند که گاه به هزاران نفر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The page numbering will now begin with this page, the first page of actual text.
[ترجمه گوگل]شماره گذاری صفحه اکنون با این صفحه، اولین صفحه متن واقعی آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]صفحه شماره ای در حال حاضر با این صفحه شروع خواهد شد، صفحه اول متن واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] نمره گذاری - شماره گذاری - کد گذاری کالا
[ریاضیات] شماره گذاری

انگلیسی به انگلیسی

• counting, enumerating, totaling

پیشنهاد کاربران

بپرس