1. Television seems to be firmly entrenched as the number one medium for national advertising.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد تلویزیون بهعنوان رسانه شماره یک برای تبلیغات ملی کاملاً جا افتاده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تلویزیون به عنوان شماره یک رسانه برای تبلیغات ملی محکم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Accidents are still the number one cause of premature death for Americans.
[ترجمه گوگل]تصادفات هنوز هم اولین علت مرگ زودرس آمریکایی هاست
[ترجمه ترگمان]حوادث هنوز هم عامل مرگ زودرس برای آمریکایی ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It's been number one in the charts for six weeks.
[ترجمه گوگل]شش هفته است که در جدول شماره یک بوده است
[ترجمه ترگمان]شش هفته است که در این نقشه ها کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I can certainly assure you I'm looking after number one all right.
[ترجمه گوگل]من مطمئناً می توانم به شما اطمینان دهم که به خوبی مراقب شماره یک هستم
[ترجمه ترگمان]مطمئن باشید که من به شما اطمینان می دهم که دنبال شماره یک نفر می گردم، بسیار خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Their album has occupied the Number One slot for the past six weeks.
[ترجمه گوگل]آلبوم آنها در شش هفته گذشته جایگاه شماره یک را اشغال کرده است
[ترجمه ترگمان]آلبوم آن ها در شش هفته گذشته در جایگاه شماره یک قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her new single went straight to number one in the pop charts .
[ترجمه گوگل]آهنگ جدید او مستقیماً در جدول پاپ به رتبه یک رسید
[ترجمه ترگمان]تک آهنگ جدید او مستقیما به شماره یک در جدول موسیقی پاپ رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His new book went straight to number one on the best-seller list .
[ترجمه گوگل]کتاب جدید او مستقیماً در فهرست پرفروشترینها به رتبه یک رسید
[ترجمه ترگمان]کتاب جدید او مستقیما به شماره یک در فهرست کتاب های پرفروش پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The economy is the number one issue by far.
[ترجمه گوگل]اقتصاد موضوع شماره یک است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد شماره یک تا به امروز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Until his marriage, his job was number one in his life.
[ترجمه گوگل]تا قبل از ازدواج، شغلش رتبه اول زندگی اش بود
[ترجمه ترگمان]تا ازدواجش، شغلش تو زندگیش شماره یک بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her number one single shot her to stardom.
[ترجمه گوگل]تک آهنگ شماره یک او او را به یک ستاره تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]تنها یک نفر او را به ستاره تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Heart disease is America's number one killer.
[ترجمه گوگل]بیماری قلبی قاتل شماره یک آمریکا است
[ترجمه ترگمان]بیماری قلبی یک قاتل آمریکایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We're number one in the used car business.
[ترجمه گوگل]ما در تجارت خودروهای دست دوم شماره یک هستیم
[ترجمه ترگمان]ما شماره یک را در کسب وکار مورد استفاده قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This has got to be our number one task.
[ترجمه گوگل]این باید وظیفه شماره یک ما باشد
[ترجمه ترگمان]این باید یک وظیفه ما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The world's number one tennis player and his coach parted company earlier this month.
[ترجمه گوگل]تنیس باز شماره یک جهان و مربی اش اوایل ماه جاری از هم جدا شدند
[ترجمه ترگمان]در اوایل این ماه یک بازیکن تنیس و مربی او شرکت خود را ترک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The University of Maine has the number one hockey team in the country.
[ترجمه گوگل]دانشگاه مین دارای تیم شماره یک هاکی در کشور است
[ترجمه ترگمان]دانشگاه مین عضو یک تیم هاکی در کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید