nullification

/ˌnələfəˈkeɪʃn̩//ˌnʌlɪfɪˈkeɪʃn̩/

معنی: ابطال، لغو سازی، لغو شدگی
معانی دیگر: بی ارزش سازی، الغا، بی اثرسازی، ناچیز سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of nullifying, or the state of being nullified.
مترادف: abrogation, annulment, revocation, undoing, vitiation
مشابه: abolition, cancellation, repeal, rescission, reversal, suspension

جمله های نمونه

1. The legal presumption of benefits nullification or impairment is the key concept in the violation cases.
[ترجمه گوگل]فرض قانونی ابطال یا تضییع منافع، مفهوم کلیدی در موارد تخلف است
[ترجمه ترگمان]فرض قانونی مزایا یا نقص، مفهوم کلیدی در موارد نقض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But this nullification does not affect the validity of the entire air transport contract.
[ترجمه گوگل]اما این ابطال تأثیری بر اعتبار کل قرارداد حمل و نقل هوایی ندارد
[ترجمه ترگمان]اما این آزمایش بر اعتبار کل قرارداد حمل و نقل هوایی تاثیر نمی گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nullification of dualistic antithesis and denial of the determinacy of meaning are the core of deconstruction.
[ترجمه گوگل]ابطال آنتی تز دوگانه و نفی تعین معنا، هسته ساختارشکنی است
[ترجمه ترگمان]ادغام of دوگانه و انکار معنای معانی، هسته واسازی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The nullification effect follows 10 full rounds of concentrating on the target and is accompanied by blasts of light, heat, and sound from the Annulus.
[ترجمه گوگل]اثر ابطال به دنبال 10 دور کامل تمرکز روی هدف است و با انفجار نور، گرما و صدا از آنولوس همراه است
[ترجمه ترگمان]اثرات افزایشی ۱۰ دور کامل تمرکز بر روی هدف را دنبال می کند و با انفجارات نور، گرما و صدا از the همراه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The nullification of insurance contract means that the tenable insurance contract does not produce entirely or partly legal effects because of its legal cause and promised causes.
[ترجمه گوگل]بطلان عقد بيمه به اين معناست كه قرارداد بيمه قابل قبول به علت قانوني و علل موعود، آثار حقوقي كامل يا جزئي ايجاد نكند
[ترجمه ترگمان]لغو قرارداد بیمه به این معنی است که قرارداد بیمه منطقی به دلیل علت قانونی آن و دلایل وعده داده شده، به طور کامل و یا تا حدی اثرات قانونی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The nullification system of insurance contract is not quite perfect in the insurance law of our country.
[ترجمه گوگل]سیستم ابطال قرارداد بیمه در قانون بیمه کشور ما کاملاً کامل نیست
[ترجمه ترگمان]قانون بیمه در قانون بیمه کشور ما کاملا بی عیب و نقص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The law consequences led to by the nullification of insurance contract may be applied to the correlation provision of contract law by analogy.
[ترجمه گوگل]پیامدهای قانونی ناشی از ابطال قرارداد بیمه را می توان به قیاس در مورد مقررات همبستگی حقوق قرارداد اعمال کرد
[ترجمه ترگمان]نتایج قانونی منجر به لغو عقد بیمه از طریق قیاس با بند ارتباط قانون قرارداد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Koman Coulibaly's nullification of Maurice Edu's 85th-minute goal against Slovenia in group play sparked anger from multiple angles.
[ترجمه گوگل]کومان کولیبالی گل دقیقه 85 موریس ادو را مقابل اسلوونی در بازی گروهی باطل کرد، خشم را از زوایای مختلف برانگیخت
[ترجمه ترگمان]nullification Coulibaly در ۸۵ دقیقه ۸۵ امین گل موریس در برابر اسلوونی، خشم را از زوایای چند گانه برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Article 16 A partnership enterprise is terminated upon nullification of registration by an enterprise registration organ.
[ترجمه گوگل]ماده 16 شرکت تضامنی با ابطال ثبت توسط ارگان ثبت شرکت فسخ می شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۶ یک شرکت مشارکتی به وسیله یک ارگان ثبت شرکت به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The businesses, represented by the Korea Federation of Small Enterprises, are seeking the nullification of the options contracts, known as 'knock-in knock out', or KIKO.
[ترجمه گوگل]کسب‌وکارها که توسط فدراسیون شرکت‌های کوچک کره نمایندگی می‌شوند، به‌دنبال لغو قراردادهای اختیار معامله هستند که به نام KIKO شناخته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]این کسب و کارها که توسط فدراسیون شرکت های کوچک کره ارائه شده اند، به دنبال آن خواهند بود تا در حذف قراردادها، به عنوان ضربه زدن، یا KIKO در نظر گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. South Carolina's congressmen accepted the compromise. And the state's legislature called another convention. This time, the delegates voted to end the nullification act they had approved earlier.
[ترجمه گوگل]نمایندگان کنگره کارولینای جنوبی این سازش را پذیرفتند و قانونگذار ایالتی کنوانسیون دیگری را فراخواند این بار نمایندگان به خاتمه دادن به قانون ابطال که قبلا تصویب کرده بودند رای دادند
[ترجمه ترگمان]اعضای کنگره کارولینای جنوبی این سازش را پذیرفتند و قانون گذاری ایالتی کنوانسیون دیگری را تشکیل داد این بار، هیات ها به لغو قانون اساسی که قبلا تصویب کرده بودند رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even where a case is established, our company is still entitled to apply for an official nullification of the clause in question.
[ترجمه گوگل]حتی در صورت تشکیل پرونده، شرکت ما همچنان حق دارد برای ابطال رسمی بند مورد نظر اقدام کند
[ترجمه ترگمان]حتی در مواردی که یک پرونده تاسیس می شود، شرکت ما هنوز مجاز به درخواست برای حذف رسمی ماده در این ماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pyongyang has on several occasions restricted access across the North-South border by suppliers of raw materials, and last month announced the nullification of wage and rent contracts there.
[ترجمه گوگل]پیونگ یانگ در چندین نوبت دسترسی تامین کنندگان مواد خام را در سراسر مرز شمال-جنوب محدود کرده است و ماه گذشته قراردادهای دستمزد و اجاره را لغو کرده است
[ترجمه ترگمان]پیونگ یانگ در چندین مورد دسترسی به مرز شمال و جنوب را با تامین کنندگان مواد خام محدود کرده است و ماه گذشته در آنجا the حقوق و قراردادهای اجاره را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Withdrawal of all exclusive licenses, privileges and rights to use of electromagnetic spectrum. Nullification of all conveyances of permanent title to electromagnetic frequencies.
[ترجمه گوگل]لغو کلیه مجوزها، امتیازات و حقوق انحصاری استفاده از طیف الکترومغناطیسی ابطال کلیه انتقالات عنوان دائمی به فرکانس های الکترومغناطیسی
[ترجمه ترگمان]عقب نشینی از همه مجوزهای انحصاری، امتیازات و حقوق استفاده از طیف الکترومغناطیسی انتقال همه conveyances از عنوان دایمی به فرکانس های الکترومغناطیسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابطال (اسم)
waiver, cancellation, annulment, revoke, nullification, rescission, disproof, defeasance, vitiation, voidance

لغو سازی (اسم)
nullification

لغو شدگی (اسم)
nullification

تخصصی

[حقوق] ابطال، الغاء

انگلیسی به انگلیسی

• act of nullifying; annulment; invalidation

پیشنهاد کاربران

فسخ
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : nullify
✅️ اسم ( noun ) : nullity / nullification
✅️ صفت ( adjective ) : null
✅️ قید ( adverb ) : _
ابطال

بپرس