null

/ˈnəl//nʌl/

معنی: صفر، تهی، بی ارزش، باطل، بلااثر، پوچ
معانی دیگر: (ریاضی) صفر، خالی، نول، هیچتا، (از نظر حقوقی) باطل، بی اعتبار، بی اثر، کان لم یکن (بیشتر به این صورت: بی اعتبار و تهی null and void)، نهست، بی اهمیت، بی نتیجه، ملغی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: not having any legal force; invalid.
مشابه: void

- If the agreement is not signed by both parties within ten days, it becomes null.
[ترجمه ناصر - نوذری] اگر طی ده روز، قرارداد به امضای طرفین نرسد، ملغی میشود.
|
[ترجمه گوگل] اگر ظرف ده روز قرارداد به امضای طرفین نرسد، باطل می شود
[ترجمه ترگمان] اگر قرارداد توسط هر دو طرف ظرف ده روز امضا نشود، باطل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not having any value or consequence; insignificant.

- All your research will be null if you do not publish it.
[ترجمه گوگل] در صورت عدم انتشار تمامی تحقیقات شما باطل خواهد بود
[ترجمه ترگمان] اگر آن را منتشر نکنید تمام تحقیقات شما صفر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: being or amounting to nothing; nonexistent.

(4) تعریف: in mathematics, not having any elements or members.

- a null set
[ترجمه گوگل] یک مجموعه پوچ
[ترجمه ترگمان] یک مجموعه پوچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. null hypothesis
فرضیه ی صفر

2. null set
مجموعه ی خالی،گروهه ی تهی

3. Their actions rendered the contract null and void.
[ترجمه گوگل]اقدامات آنها باعث بی اعتباری قرارداد شد
[ترجمه ترگمان]اعمال آن ها باطل و باطل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This contract is null and void.
[ترجمه گوگل]این قرارداد باطل و باطل است
[ترجمه ترگمان]این قرارداد پوچ و باطل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The election was declared null and void.
[ترجمه گوگل]انتخابات باطل اعلام شد
[ترجمه ترگمان]انتخابات باطل و باطل اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The court ruled that the claim was null and void.
[ترجمه گوگل]دادگاه حکم به باطل بودن این دعوا داد
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم داد که این ادعا پوچ و باطل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They declared the agreement null and void.
[ترجمه گوگل]آنها این قرارداد را باطل و بی اعتبار اعلام کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها این توافقنامه را پوچ و باطل اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The agreement will be considered null and void.
[ترجمه گوگل]قرارداد باطل و باطل تلقی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه پوچ و باطل در نظر گرفته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So the null hypothesis that it is only unpredictable monetary growth which influences real output can not be rejected.
[ترجمه گوگل]بنابراین این فرضیه صفر که تنها رشد پولی غیرقابل پیش‌بینی است که بر تولید واقعی تأثیر می‌گذارد را نمی‌توان رد کرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین فرضیه پوچ این است که تنها رشد پولی غیرقابل پیش بینی است که بر خروجی واقعی تاثیر می گذارد را نمی توان رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The null hypothesis that can then be tested by using the F distribution as explained in chapter
[ترجمه گوگل]فرضیه صفر که سپس با استفاده از توزیع F همانطور که در فصل توضیح داده شد قابل آزمایش است
[ترجمه ترگمان]فرضیه صفر که پس از آن می تواند با استفاده از توزیع اف که در فصل توضیح داده شد مورد آزمایش قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The elections were declared null and void.
[ترجمه گوگل]انتخابات باطل اعلام شد
[ترجمه ترگمان]انتخابات باطل و باطل اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He decided that the marriage was null and void.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که این ازدواج باطل و باطل است
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسید که ازدواج پوچ و باطل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The use of the null hypothesis does have one very practical use.
[ترجمه گوگل]استفاده از فرضیه صفر یک کاربرد بسیار عملی دارد
[ترجمه ترگمان]استفاده از فرضیه صفر یک کاربرد عملی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The null hypothesis of no heterogeneity can not be rejected in any of the variants of the model.
[ترجمه گوگل]فرضیه صفر عدم وجود ناهمگونی را نمی توان در هیچ یک از انواع مدل رد کرد
[ترجمه ترگمان]فرضیه صفر عدم تجانس را نمی توان در هر یک از انواع مدل رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صفر (اسم)
naught, null, nullity, nothing, anything, aught, zero, nil

تهی (صفت)
basic, barren, void, null, empty, hollow, vain, vacuous, jejune, devoid, inane, deadhead, indigent

بی ارزش (صفت)
naught, null, trifling, trashy, brummagem, worthless, valueless, junky, worm-eaten, raffish, punk, fustian, no-par, picayune, picayunish, rubbishy, unvalued, waff

باطل (صفت)
futile, void, inoperative, null, vain, invalid

بلااثر (صفت)
null

پوچ (صفت)
absurd, futile, void, inoperative, null, empty, hollow, vain, trifling, vacuous, airy, aeriform, invalid, vaporous, frivolous, blank, inane, chaffy, unmeaning, nugatory

تخصصی

[کامپیوتر] تهی، پوچ .
[برق و الکترونیک] نول مکانی که در آن شدت صفر یا کمینه نشان داده می شود مانند آنچه که بین لبها ی مجاور الگوی تابش آنتن وجود دارد . - صفر
[حقوق] باطل، کان لم یکن
[ریاضیات] پوچ
[آب و خاک] صفر، تهی

انگلیسی به انگلیسی

• cancel; nullify, make zero
nil; invalid, nullified; void
if a contract or agreement is null and void, it is not legally valid.

پیشنهاد کاربران

ارزش صفر
ایران و امارات ساعت 9 شب
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : nullify
✅️ اسم ( noun ) : nullity / nullification
✅️ صفت ( adjective ) : null
✅️ قید ( adverb ) : _
صفر، خالی، تهی، پوچ
این واژه در بازی MadOut 2 bco در کوهستان به صورت بزرگ Nulywood نوشته شده ( مانند شرکت Hollywood ) و البته منظور از آن چوب پوچ و بی ارزش است . . . این بازی را روسیه ساخته و در آن کوه، هالیوود را تمسخر می کند و آن شرکت را بی ارزش قلم داد می سازد
هور بازی ماینکرافت که مثل اس تیکه ولی سیاهه و دوتا چش سفید داره و تی ان تی پرتاب میکنه و یواش یواش موبایل رو از کار میندازه، البته نگران نباشید این موجود بسیار کم دیده میشه و احتمال آمدنش به سمت شما ۱در صد است اما اگر در ساعت ۳ بامداد به وقت ایران شوید میتوانید ببینیدش
پوچ. خالی بلا استفاده بدرد نخور. صفر. بی ارزش
پوچی، بی ارزشی، باطل، بی اثر
خالی

بپرس