( فعل، اکنون انگلیسی محلی )
1. ( فعل لازم ) با بینی هل دادن؛ با هل دادن راه خود را به جلو باز کردن به ویژه در امتداد مسیر زمینی؛ به حرکت واداشتن، تحکم کردن
2. ( فعل لازم، مهجور، منسوخ ) خمیده راه رفتن یا با سر آویزان به جلو راه رفتن
... [مشاهده متن کامل]
3. ( فعل متعدی، مهجور، منسوخ، نادر ) زدن، کوبیدن. در این معنی مقایسه کنید با فعل noddle
4. ( فعل متعدی ) به شدت فشار دادن
5. ( فعل لازم ) فشرده و کنار هم بودن؛ کز کردن، جمع شدن
6. ( فعل متعدی، مهجور، منسوخ، نادر ) پوزه مالی کردن، با بینی مالیدن
تلفظ: نادِل ( NUD - uhl )
فرم ها: nudle, nuddle
مشتقات ( صفت ) : nuddling, nuddled
ریشه شناسی: احتمالاً حاصل ترکیب فعل nud و پسوند فعل ساز le. مقایسه کنید با nuzzle
یادداشت: nuddle در حالت اسم، فرم تغییر یافته از noddle ( به معنای پشت سر، پشت گردن، سر، کله، مغز ) می باشد.
منبع: Oxford English Dictionary
1. ( فعل لازم ) با بینی هل دادن؛ با هل دادن راه خود را به جلو باز کردن به ویژه در امتداد مسیر زمینی؛ به حرکت واداشتن، تحکم کردن
2. ( فعل لازم، مهجور، منسوخ ) خمیده راه رفتن یا با سر آویزان به جلو راه رفتن
... [مشاهده متن کامل]
3. ( فعل متعدی، مهجور، منسوخ، نادر ) زدن، کوبیدن. در این معنی مقایسه کنید با فعل noddle
4. ( فعل متعدی ) به شدت فشار دادن
5. ( فعل لازم ) فشرده و کنار هم بودن؛ کز کردن، جمع شدن
6. ( فعل متعدی، مهجور، منسوخ، نادر ) پوزه مالی کردن، با بینی مالیدن
تلفظ: نادِل ( NUD - uhl )
فرم ها: nudle, nuddle
مشتقات ( صفت ) : nuddling, nuddled
ریشه شناسی: احتمالاً حاصل ترکیب فعل nud و پسوند فعل ساز le. مقایسه کنید با nuzzle
یادداشت: nuddle در حالت اسم، فرم تغییر یافته از noddle ( به معنای پشت سر، پشت گردن، سر، کله، مغز ) می باشد.
منبع: Oxford English Dictionary