nucleate

/ˈnuːkliːɪt//ˈnjuːklɪeɪt/

معنی: هسته دار، دارای هسته، بشکل هسته شدن، تشکیل هسته دادن، جمع شدن
معانی دیگر: جمع کردن یا شدن، توده کردن یا شدن، هسته ساختن، تبدیل به هسته کردن یا شدن، هسته سان کردن یا شدن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: possessing a nucleus or nuclei.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: nucleates, nucleating, nucleated
(1) تعریف: to form into a nucleus.

(2) تعریف: to serve as a nucleus for.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: nucleation (n.), nucleator (n.)
• : تعریف: to form a nucleus.

جمله های نمونه

1. nucleate cells
یاخته های هسته دار

2. Then a new structure nucleated in the Europe.
[ترجمه گوگل]سپس ساختار جدیدی در اروپا شکل گرفت
[ترجمه ترگمان]سپس ساختار جدیدی در اروپا به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There were good reasons why the nucleated village should survive more or less intact.
[ترجمه گوگل]دلایل خوبی وجود داشت که چرا روستای هسته دار باید کم و بیش دست نخورده باقی بماند
[ترجمه ترگمان]دلایل خوبی وجود داشت که چرا روستای nucleated باید بیش از حد سالم بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. From both deserted village sites and surviving nucleated settlements, a very complex picture of change and development is beginning to emerge.
[ترجمه گوگل]هم از سایت‌های روستایی متروک و هم از سکونتگاه‌های هسته‌دار باقیمانده، تصویر بسیار پیچیده‌ای از تغییر و توسعه در حال ظهور است
[ترجمه ترگمان]از هر دو محل دهکده متروک و surviving برجای مانده، تصویر بسیار پیچیده ای از تغییر و تحول در حال پدیدار شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The clusters nucleate exclusively in the hydrocarbon surface contamination.
[ترجمه گوگل]خوشه ها منحصراً در آلودگی سطح هیدروکربنی هسته می شوند
[ترجمه ترگمان]خوشه ها منحصرا در آلودگی سطح هیدروکربن پراکنده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nucleate and two-mode transition boiling were observed during the experiments in both normal gravity and microgravity.
[ترجمه گوگل]هسته و جوش انتقال دو حالته در طول آزمایش در هر دو گرانش طبیعی و میکروگرانش مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]nucleate و boiling انتقال حالت دو حالت در طول آزمایش ها در هر دو حالت ثقل نرمال و هم microgravity مشاهده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The primary silicon in the composite can nucleate on the surface of the fiber and grow into spherical shapes.
[ترجمه گوگل]سیلیکون اولیه موجود در کامپوزیت می تواند بر روی سطح الیاف هسته ایجاد کند و به شکل های کروی تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]سیلیکون اولیه در کامپوزیت می تواند بر روی سطح فیبر خم شده و به شکل های کروی رشد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Heat transfer of nucleate boiling of water and n-hexane in a vertical cylindrical annulus with inner side heated has been experimentally investigated.
[ترجمه گوگل]انتقال حرارت از جوشاندن هسته‌ای آب و هگزان در یک حلقه استوانه‌ای عمودی با گرم شدن سمت داخلی به صورت تجربی بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]انتقال حرارت بخار آب و هگزان - هگزان در یک تاج استوانه ای عمودی با طوقه داخلی گرم به طور تجربی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nucleate reagents are disadvantageous to obtain ideal surface microstructure of lithium matte glaze.
[ترجمه گوگل]معرف های هسته ای برای به دست آوردن ساختار سطحی ایده آل لعاب لیتیوم مات مضر هستند
[ترجمه ترگمان]معرف های nucleate برای به دست آوردن ریزساختار سطحی ایده آل از لعاب ماتی مات، مضر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The I-phases directly nucleate and grow from melt of cooling Mg-Zn-Y ternary alloys.
[ترجمه گوگل]فازهای I مستقیماً از ذوب آلیاژهای سه تایی خنک کننده Mg-Zn-Y هسته می گیرند و رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]I - فازها به طور مستقیم nucleate می شوند و از ذوب شدن آلیاژهای سه تایی منیزیم - Y - Y رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The novel - flocculant poly - nucleate aluminum hydroxy silicate - sulphate ( PASS ) was prepared and polysilicic acid under non - high shear condition.
[ترجمه گوگل]هیدروکسی سیلیکات سولفات آلومینیوم فلوکولانت جدید و پلی سیلیسیک اسید در شرایط بدون برش بالا تهیه شد
[ترجمه ترگمان]The - - - flocculant hydroxy - سولفات (PASS)آماده و polysilicic اسید تحت شرایط برشی non تهیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A microcrack might nucleate at the crack tip and propagate ahead perpendicular to the laminar structure.
[ترجمه گوگل]یک ریزترک ممکن است در نوک ترک هسته ای ایجاد کند و در جلو عمود بر ساختار آرام منتشر شود
[ترجمه ترگمان]یک microcrack ممکن است در نوک ترک گیر کرده و در جهت عمود بر سازه laminar انتشار یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The numerical results indicate that the nucleate boiling contribution to the overall heat transfer coefficients de-creases from 20% to 1% with quality increasing.
[ترجمه گوگل]نتایج عددی نشان می‌دهد که سهم جوش هسته‌ای در ضرایب انتقال حرارت کلی از 20% به 1% با افزایش کیفیت کاهش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]نتایج عددی نشان می دهد که سهم جوش nucleate در ضرایب انتقال حرارت کل از ۲۰ % به ۱ درصد با افزایش کیفیت در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Ag atoms nucleate and grow into nanoparticles.
[ترجمه گوگل]اتم های Ag هسته می شوند و به نانوذرات تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]اتم های Ag به نانوذرات طلا تبدیل می شوند و رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هسته دار (صفت)
nucleate

دارای هسته (صفت)
nucleate

بشکل هسته شدن (فعل)
nucleate

تشکیل هسته دادن (فعل)
nucleate

جمع شدن (فعل)
shrink, assemble, aggregate, muster, gather, constringe, flock, backlog, snuggle, retract, congregate, beehive, group, twitch, drift, herd, gang up, nucleate, twitch grass

انگلیسی به انگلیسی

• create a nucleus

پیشنهاد کاربران

بپرس