1. Not everybody nowadays lives in the conventional nuclear family.
[ترجمه گوگل]امروزه همه در خانواده هسته ای متعارف زندگی نمی کنند
[ترجمه ترگمان]امروزه همه در خانواده متعارف هسته ای زندگی نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Three also stands for the relations within the nuclear family, and efforts to ascertain where one fits in there.
[ترجمه گوگل]سه نیز نشان دهنده روابط درون خانواده هسته ای، و تلاش برای تعیین اینکه کدام یک در آنجا قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]سه مورد نیز برای روابط درون خانواده هسته ای و تلاش ها برای مشخص کردن مکان مناسب در آنجا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. To return from conjecture to fact: the nuclear family left Lewis in 1944 when I was five years old.
[ترجمه گوگل]برای بازگشت از حدس به واقعیت: خانواده هسته ای لوئیس را در سال 1944 هنگامی که من پنج ساله بودم ترک کردند
[ترجمه ترگمان]وقتی پنج ساله بودم خانواده هسته ای لوییس را در ۱۹۴۴ ترک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It could be argued also that the nuclear family has facilitated the improvement of women's status within the home.
[ترجمه گوگل]همچنین می توان ادعا کرد که خانواده هسته ای بهبود وضعیت زنان در خانه را تسهیل کرده است
[ترجمه ترگمان]همچنین می توان استدلال کرد که خانواده هسته ای پیشرفت وضعیت زنان در خانه را تسهیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The modern nuclear family is a vulnerable and fragile institution.
[ترجمه گوگل]خانواده هسته ای مدرن یک نهاد آسیب پذیر و شکننده است
[ترجمه ترگمان]خانواده هسته ای مدرن یک موسسه آسیب پذیر و آسیب پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. For the first time in classical antiquity the nuclear family had assumed a central role in the politics of state.
[ترجمه گوگل]برای اولین بار در دوران باستان کلاسیک، خانواده هسته ای نقشی مرکزی در سیاست دولت ایفا کرد
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار در دوران باستان کلاسیک، خانواده هسته ای نقش اصلی را در سیاست دولت به خود گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They are an extension of his nuclear family but also a discrete entity.
[ترجمه گوگل]آنها امتداد خانواده هسته ای او هستند اما همچنین یک موجود مجزا هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها بسطی از خانواده هسته ای او هستند، بلکه یک نهاد گسسته نیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The relationship of the nuclear family to wider social forms has troubled the historian for a long time.
[ترجمه گوگل]رابطه خانواده هسته ای با اشکال اجتماعی گسترده تر، مورخ را برای مدت طولانی نگران کرده است
[ترجمه ترگمان]رابطه خانواده هسته ای به فرم های اجتماعی گسترده تر، تاریخنویس را به مدت طولانی دچار مشکل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Having an intact nuclear family does not guarantee that a child will turn out well.
[ترجمه گوگل]داشتن یک خانواده هسته ای دست نخورده تضمین نمی کند که یک کودک خوب شود
[ترجمه ترگمان]داشتن یک خانواده هسته ای سالم تضمین نمی کند که یک کودک خوب از آب درآید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The result of this dramatic change was the nuclear family.
[ترجمه گوگل]نتیجه این تغییر شگرف خانواده هسته ای بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه این تغییر چشمگیر، خانواده هسته ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Within this nuclear family, the hopes and affections of its members were concentrated and the emotional level could rise dangerously high.
[ترجمه گوگل]در درون این خانواده هستهای، امیدها و محبتهای اعضای آن متمرکز شده بود و سطح عاطفی میتوانست به طرز خطرناکی بالا برود
[ترجمه ترگمان]در داخل این خانواده هسته ای، امیدها و احساسات اعضای آن متمرکز شده و سطح احساسی به طرز خطرناکی بالا خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Individual nuclear family units not only provide the maximum number of outlets for commodity production, but also facilitate social control.
[ترجمه گوگل]واحدهای خانواده هسته ای منفرد نه تنها حداکثر تعداد خروجی را برای تولید کالا فراهم می کنند، بلکه کنترل اجتماعی را نیز تسهیل می کنند
[ترجمه ترگمان]واحدهای خانواده هسته ای انفرادی نه تنها بیش ترین تعداد خروجی برای تولید کالا را فراهم می کنند بلکه کنترل اجتماعی را نیز تسهیل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I have been anxious to show that the nuclear family may lead not to satisfaction but to frustration and disappointment.
[ترجمه گوگل]من مشتاق بودم نشان دهم که خانواده هستهای ممکن است نه به رضایت، بلکه به ناامیدی و ناامیدی منجر شود
[ترجمه ترگمان]من نگران بودم که نشان دهم که خانواده هسته ای ممکن است منجر به رضایت نشود بلکه منجر به سرخوردگی و ناامیدی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Religion and the nuclear family went hand in hand.
[ترجمه گوگل]دین و خانواده هسته ای دست به دست هم دادند
[ترجمه ترگمان]دین و خانواده هسته ای دست به دست هم دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید