nth

/ˈenθ//ˈenθ/

معنی: در مرحله چند، در مرتبه بیشمار
معانی دیگر: (ریاضی) n ام، عددn، به مقدار n، به میزان n ام

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, related to, or being an indefinitely large number, the last in an infinite series of increasing or decreasing values.

- two to the nth power
[ترجمه گوگل] دو به توان n ام
[ترجمه ترگمان] دو نفر به قدرت n امین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: highest or most extreme; utmost.
مشابه: peak

- satisfied to the nth degree
[ترجمه گوگل] تا درجه n راضی است
[ترجمه ترگمان] از n امین درجه راضی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (informal) being the latest in a series that seems long.

- For the nth time, I will tell you to be quiet.
[ترجمه گوگل] برای نهمین بار بهت میگم ساکت باش
[ترجمه ترگمان] در این مرحله به شما خواهم گفت که ساکت باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. nth factor
سازه ی n ام

2. nth power
توان n ام

3. to the nth degree (or power)
1- به مقدار نامحدود،به توان نامحدود،به میزان بی کران 2- به شدت

4. For the nth time, you can't go!
[ترجمه گوگل]برای بار نهم نمیتونی بری!
[ترجمه ترگمان]برای این بار، شما نمی توانید بروید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was boring to the nth degree.
[ترجمه گوگل]تا درجه نهم خسته کننده بود
[ترجمه ترگمان]خیلی کسل کننده بود تا درجه n ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We were questioned to the nth degree.
[ترجمه گوگل]از ما تا درجه نهم بازجویی شد
[ترجمه ترگمان]ما از حد مختلف مورد سوال قرار گرفته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The children tested her patience to the nth degree.
[ترجمه گوگل]بچه ها صبر او را تا درجه نهم آزمایش کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها صبر او را تا حد n ام آزمایش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's methodical to the nth degree.
[ترجمه گوگل]او تا درجه نهم روشمند است
[ترجمه ترگمان]او برای یک درجه یک منظم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even after I'd reminded him for the nth time, he forgot.
[ترجمه گوگل]حتی بعد از اینکه برای بار نهمین بار به او یادآوری کردم، او فراموش کرد
[ترجمه ترگمان]حتی بعد از این که من او را برای این بار به یاد می اوردم، فراموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's an exaggeration to the nth degree.
[ترجمه گوگل]این یک اغراق در درجه نهم است
[ترجمه ترگمان]در این حد افراط می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You're a risk-taker to the nth degree.
[ترجمه گوگل]شما تا درجه نهم ریسک پذیر هستید
[ترجمه ترگمان]تو به اندازه یک درجه یک ریسک هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is the nth degree of happiness.
[ترجمه گوگل]این درجه نهمین خوشبختی است
[ترجمه ترگمان]این اولین درجه سعادت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. J : It's nth wrong with the blueberry pie, people make other choices.
[ترجمه گوگل]ج: در مورد پای زغال اخته اشتباه است، مردم انتخاب های دیگری می کنند
[ترجمه ترگمان]جی: در مورد پای blueberry نادرست است، مردم انتخاب های دیگری انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nth Replace only Nth occurance of on the line.
[ترجمه گوگل]Nth جایگزین فقط Nth رخداد در خط
[ترجمه ترگمان]nth تنها nth را که از خط سیر می کرد، عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Nth Korea may unveil new missile at anniversary.
[ترجمه گوگل]کره شمالی ممکن است در سالگرد سالگرد موشک جدید خود رونمایی کند
[ترجمه ترگمان]کره جنوبی ممکن است از موشک جدید در سالگرد پرده برداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در مرحله چند (صفت)
nth

در مرتبه بیشمار (صفت)
nth

تخصصی

[ریاضیات] n ام، n امین

انگلیسی به انگلیسی

• last in a series of seemingly identical episodes; indefinitely large (of a number in a series); utmost, highest
the nth item in a series is the highest or latest item, used when you do not know how many other items there are. nth is often used to suggest that something has happened or been done a lot of times.

پیشنهاد کاربران

بپرس