🔸 معادل فارسی:
تعامل با شخصیت غیرقابل کنترل / گفت وگو با کاراکتر فرعی / برخورد با شخصیت غیر قابل بازی
در زبان محاوره ای:
حرف زدن یا برخورد با آدمی که مثل رباته، تو بازی فقط یه دیالوگ داره
... [مشاهده متن کامل]
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( گیمینگ – تعامل با شخصیت های غیرقابل بازی ) :**
در بازی های ویدیویی، NPC ( Non - Playable Character ) به شخصیت هایی گفته می شود که توسط بازیکن کنترل نمی شوند و تعامل با آن ها معمولاً شامل گفت وگو، دریافت مأموریت، یا خرید و فروش است
مثال: NPC interaction is crucial for progressing in role - playing games.
تعامل با شخصیت های غیرقابل بازی برای پیشرفت در بازی های نقش آفرینی ضروریه.
2. ** ( استعاری – برخورد با افراد بی اختیار یا تکراری ) :**
در زبان استعاری یا فضای مجازی، به برخورد با افرادی گفته می شود که رفتارشان قابل پیش بینی، سطحی، یا فاقد آگاهی مستقل است
مثال: That guy just repeated slogans—total NPC interaction.
طرف فقط شعار تکرار می کرد—کاملاً حس تعامل با شخصیت غیرقابل بازی داشت.
3. ** ( فرهنگی – نقد رفتارهای الگویی یا ماشینی ) :**
در نقد اجتماعی، این اصطلاح برای توصیف برخورد با کسانی ست که مثل شخصیت های بازی فقط پاسخ های از پیش تعیین شده دارند
مثال: In customer service, scripted replies often feel like NPC interaction.
تو خدمات مشتری، جواب های از پیش نوشته شده حس تعامل با NPC می دن.
4. ** ( طنزآمیز یا روان شناختی – تجربه ی بی روح یا تکراری ) :**
گاهی با لحن طنز برای توصیف لحظاتی ست که تعامل انسانی حس ماشینی یا بی روح دارد
مثال: Talking to the receptionist felt like an NPC interaction—same lines every time.
حرف زدن با منشی حس تعامل با NPC داشت—هر بار همون دیالوگ ها.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
scripted dialogue – robotic exchange – non - player engagement – passive interaction – default response
تعامل با شخصیت غیرقابل کنترل / گفت وگو با کاراکتر فرعی / برخورد با شخصیت غیر قابل بازی
در زبان محاوره ای:
حرف زدن یا برخورد با آدمی که مثل رباته، تو بازی فقط یه دیالوگ داره
... [مشاهده متن کامل]
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( گیمینگ – تعامل با شخصیت های غیرقابل بازی ) :**
در بازی های ویدیویی، NPC ( Non - Playable Character ) به شخصیت هایی گفته می شود که توسط بازیکن کنترل نمی شوند و تعامل با آن ها معمولاً شامل گفت وگو، دریافت مأموریت، یا خرید و فروش است
مثال: NPC interaction is crucial for progressing in role - playing games.
تعامل با شخصیت های غیرقابل بازی برای پیشرفت در بازی های نقش آفرینی ضروریه.
2. ** ( استعاری – برخورد با افراد بی اختیار یا تکراری ) :**
در زبان استعاری یا فضای مجازی، به برخورد با افرادی گفته می شود که رفتارشان قابل پیش بینی، سطحی، یا فاقد آگاهی مستقل است
مثال: That guy just repeated slogans—total NPC interaction.
طرف فقط شعار تکرار می کرد—کاملاً حس تعامل با شخصیت غیرقابل بازی داشت.
3. ** ( فرهنگی – نقد رفتارهای الگویی یا ماشینی ) :**
در نقد اجتماعی، این اصطلاح برای توصیف برخورد با کسانی ست که مثل شخصیت های بازی فقط پاسخ های از پیش تعیین شده دارند
مثال: In customer service, scripted replies often feel like NPC interaction.
تو خدمات مشتری، جواب های از پیش نوشته شده حس تعامل با NPC می دن.
4. ** ( طنزآمیز یا روان شناختی – تجربه ی بی روح یا تکراری ) :**
گاهی با لحن طنز برای توصیف لحظاتی ست که تعامل انسانی حس ماشینی یا بی روح دارد
مثال: Talking to the receptionist felt like an NPC interaction—same lines every time.
حرف زدن با منشی حس تعامل با NPC داشت—هر بار همون دیالوگ ها.
________________________________________
🔸 مترادف ها: