noxious

/ˈnɑːkʃəs//ˈnɒkʃəs/

معنی: مضر، مهلک، موذی، سمی
معانی دیگر: زیان آور، زیانبخش، گزان، گزایان، آسیب انگیز، زهرین، مسموم کننده، (اخلاقی و روحی) گمراه کننده، ضلالت انگیز، فسادانگیز، زننده، ناخوشایند، انزجار انگیز، تنفرانگیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: noxiously (adv.)
(1) تعریف: harmful, dangerous, or destructive, esp. to health.
مترادف: deleterious, harmful, lethal, noisome, pernicious, poisonous, toxic, unwholesome, virulent
متضاد: harmless, innocuous, wholesome
مشابه: bad, baneful, deadly, destructive, detrimental, evil, hurtful, injurious, insalubrious, malignant, mephitic, pestilential, poison, unhealthy

- Noxious chemicals spewed from the smokestack for years.
[ترجمه گوگل] سال ها مواد شیمیایی مضر از دودکش بیرون می زد
[ترجمه ترگمان] مواد شیمیایی Noxious سال ها از smokestack خارج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: harmful to the mind or moral character; corrupting.
مترادف: corrupting, pestiferous, unhealthy, unwholesome
متضاد: wholesome
مشابه: bad, evil, harmful, malignant, pestilent, poison, ruinous

- She feared that this strange, rough boy would have a noxious influence on her son.
[ترجمه گوگل] او می ترسید که این پسر عجیب و خشن تأثیر مضری روی پسرش بگذارد
[ترجمه ترگمان] می ترسید که این پسر عجیب و خشن بر پسرش نفوذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. noxious gases
گازهای سمی

2. a noxious book
کتاب گمراه کننده

3. the noxious wastes that kill the fish
فضولات سمی که ماهی ها را می کشد.

4. this noxious political scandal
این رسوایی سیاسی منزجر کننده

5. this machine filters out the noxious fumes
این دستگاه گازهای زیان بخش را پالایش می کند.

6. We must trace the source of these noxious gases.
[ترجمه گوگل]ما باید منبع این گازهای مضر را ردیابی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید منشا این گازهای سمی رو پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Noxious gases had built up in the sewer.
[ترجمه گوگل]گازهای مضر در فاضلاب جمع شده بود
[ترجمه ترگمان]گازهای Noxious در آگو ساخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many household products give off noxious fumes.
[ترجمه گوگل]بسیاری از محصولات خانگی بخارات مضری تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از محصولات خانگی گازهای سمی را رها می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We must trace the source of these noxious.
[ترجمه گوگل]ما باید منبع این مضرات را ردیابی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید منشا این حشرات موذی را پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The atmosphere consisted of nothing but the noxious fumes of burnt bodies: the recyclers couldn't cope.
[ترجمه گوگل]جو چیزی جز دودهای مضر اجساد سوخته نبود: بازیافت‌کنندگان نمی‌توانستند با آن کنار بیایند
[ترجمه ترگمان]فضای اتاق جز بوی زننده اجساد سوخته و سوخته از هیچ چیز دیگری نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a noxious and insidious notion that insults the intellectual abilities of black students.
[ترجمه گوگل]این یک تصور مضر و موذیانه است که به توانایی های فکری دانش آموزان سیاه پوست توهین می کند
[ترجمه ترگمان]این یک تصور خطرناک و موذیانه است که به توانایی های عقلانی دانش آموزان سیاه پوست توهین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The dumps were generating explosive gases and leaching noxious chemicals that polluted underground water sources.
[ترجمه گوگل]این زباله ها گازهای انفجاری تولید می کردند و مواد شیمیایی مضری را که منابع آب زیرزمینی را آلوده می کردند، شسته می کردند
[ترجمه ترگمان]این انبارها حاوی گازهای انفجاری و مواد شیمیایی سمی هستند که منابع آب زیرزمینی آلوده را آلوده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The stench of damp that enveloped her was noxious; she tried to take short breaths.
[ترجمه گوگل]بوی تعفن رطوبت که او را فراگرفته بود مضر بود سعی کرد نفس های کوتاه بکشد
[ترجمه ترگمان]بوی گند رطوبت که او را در خود پیچیده بود، سعی کرد نفس کوتاهی بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Models of mucosal damage in which a noxious agent such as ethanol is employed are simply not relevant to chronic duodenal ulcer.
[ترجمه گوگل]مدل‌های آسیب مخاطی که در آن از یک عامل مضر مانند اتانول استفاده می‌شود، به زخم مزمن اثنی عشر مرتبط نیستند
[ترجمه ترگمان]مدل هایی از آسیب mucosal که در آن یک عامل سمی مانند اتانول مورد استفاده قرار می گیرد، به سادگی مربوط به زخم مزمن duodenal نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The discharge of hold-washings and other residues by vessels carrying noxious or corrosive goods must be conducted in compliance with the state provisions for vessel sewage discharge and shall be truthfully recorded in the logbook.
[ترجمه گوگل]تخلیه مواد شوینده و سایر باقیمانده ها توسط کشتی هایی که کالاهای مضر یا خورنده را حمل می کنند باید با رعایت مقررات دولتی تخلیه فاضلاب کشتی انجام شود و باید به درستی در دفترچه ثبت شود
[ترجمه ترگمان]تخلیه of و دیگر باقی مانده توسط کشتی هایی که حاوی مواد مضر یا خورنده هستند، باید مطابق با مفاد دولت برای تخلیه فاضلاب دفع شوند و به طور حتم در the ثبت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He knew he had acquired an object which emitted other noxious gases - Pitfall Number One - but that wasn't all.
[ترجمه گوگل]او می‌دانست که شیئی را به دست آورده است که گازهای مضر دیگری را منتشر می‌کند - دام شماره یک - اما این تمام ماجرا نبود
[ترجمه ترگمان]او می دانست که منظور خاصی از گازهای سمی دیگری پیدا کرده است - pitfall شماره یک - اما این همه اش نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مضر (صفت)
bad, adverse, obnoxious, evil, harmful, detrimental, noxious, damaging, pernicious, inimical, malefic, tortious, baneful, hurtful, pestiferous, nocuous, injurious, derogatory, noisome, unwholesome, inadvisable, impairing, insanitary, nocent

مهلک (صفت)
noxious, disastrous, fatal, deadly, mortal, pernicious, baneful, lethal, feral, deathly, pestilent

موذی (صفت)
mischievous, shrewd, cunning, harmful, noxious, sly, malefic, baneful, insidious, hurtful, snaky

سمی (صفت)
noxious, toxicant, venomous, toxic, poisonous, pestilent

تخصصی

[نساجی] نخ تزئینی - نخ زینتی

انگلیسی به انگلیسی

• physically harmful, poisonous; injurious to moral well-being, unwholesome; disgusting (usually of a smell)
a noxious gas or substance is harmful or poisonous; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Harmful or poisonous, especially to health ☠️
🔍 مترادف: Harmful
✅ مثال: The noxious fumes from the factory made the air difficult to breathe.
سمی
مضر
adjective
[more noxious; most noxious] :
🔴 formal : harmful to living things : toxic : مضر - مخرب
◀️ noxious fumes/waste
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : noxiousness
✅️ صفت ( adjective ) : noxious
✅️ قید ( adverb ) : noxiously
harmful
poisonous
or very unpleasant
nasty
disgusting
revolting
sickening
nauseating
awful

بپرس