1. The minister preaches a sermon now and then.
2. She does now and then hector a little.
 [ترجمه گوگل]او هر از گاهی هکتور را کمی انجام می دهد 
[ترجمه ترگمان] اون الان داره و بعدش یه کم \"هکتور\" - ه 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. She now and then drowsed away into a half sleep.
 [ترجمه گوگل]او گهگاهی به خواب نیمهخوابی فرو میرفت 
[ترجمه ترگمان]گاه گاهی چرت می زد و چرت می زد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Now and then a bird's song broke in upon the silence of the wood.
 [ترجمه گوگل]گاه و بیگاه آواز پرنده ای در سکوت چوب می پیچید 
[ترجمه ترگمان]گاه آواز پرنده ای در سکوت جنگل به گوش می رسید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Everyone needs to have a good laugh now and then, to see the funny side of things, and to laugh at himself.
 [ترجمه گوگل]هر کس باید گهگاهی خوب بخندد تا جنبه خنده دار ماجرا را ببیند و به خودش بخندد 
[ترجمه ترگمان]حالا همه باید یک خنده خوب داشته باشند، و بعد، برای اینکه جنبه خنده دار چیزها را ببیند، به خودش بخندد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Now and then we heard shots in the woods.
 [ترجمه گوگل]هرازگاهی صدای تیراندازی را در جنگل می شنیدیم 
[ترجمه ترگمان] و بعدش صدای تیراندازی توی جنگل رو شنیدیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Don't neglect paying him a visit now and then.
 [ترجمه گوگل]هر از چند گاهی از دیدن او غافل نشوید 
[ترجمه ترگمان]از این به بعد از دادن به او غفلت نکنید و بعد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Every now and then he regretted his decision.
 [ترجمه گوگل]هر از چند گاهی از تصمیم خود پشیمان می شد 
[ترجمه ترگمان]گاه گاه از تصمیم خود پشیمان می شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. As he marks down the prices, he stops now and then to pack things into a large bag.
 [ترجمه گوگل]همانطور که او قیمت ها را پایین می آورد، هر از چند گاهی می ایستد تا وسایل را در یک کیسه بزرگ ببندد 
[ترجمه ترگمان]در حالی که او قیمت را مشخص می کند، دیگر می ایستد و بعد وسایلش را در یک کیف بزرگ بسته بندی می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. We meet up for lunch now and then, but not as often as we used to.
 [ترجمه گوگل]هرازگاهی برای ناهار دور هم جمع می شویم، اما نه به دفعات قبلی 
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر برای نهار همدیگر را ملاقات می کنیم، اما نه به همان اندازه که قبلا عادت داشتیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Now and then she peeped to see if he was noticing her.
 [ترجمه گوگل]گاه و بیگاه نگاه می کرد تا ببیند آیا او متوجه او شده است یا خیر 
[ترجمه ترگمان]گاه سرک می کشید تا ببیند آیا متوجه او می شود یا نه 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Now and then I referred a client to him.
 [ترجمه گوگل]هرازگاهی یک مشتری را به او ارجاع می دادم 
[ترجمه ترگمان]و بعد یک مشتری را به او معرفی کردم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Dunk the sponge in water every now and then to stop it from drying out.
 [ترجمه گوگل]اسفنج را هر از چند گاهی در آب غوطه ور کنید تا از خشک شدن آن جلوگیری کنید 
[ترجمه ترگمان]گاهی اسفنج را در آب نگه می دارد و بعد آن را از خشک شدن باز می دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. Stir the batter every now and then to keep it from separating.
 [ترجمه گوگل]خمیر را هر از چند گاهی هم بزنید تا جدا نشود 
[ترجمه ترگمان]گاهی با هم مخلوط کنید و سپس آن را از هم جدا کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. A dollop of romance now and then is good for everybody.
 [ترجمه گوگل]چند بار عاشقانه برای همه خوب است 
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر داستان عشق و عاشقی برای همه خوب است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید