novelistic

/ˌnɑːvəˈlɪstɪk//ˌnɒvəˈlɪstɪk/

وابسته به داستان و رمان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: novelistically (adv.)
• : تعریف: of, pertaining to, or typical of novels.

جمله های نمونه

1. Is not the pleasure of the novelistic text akin to day-dreaming, wish-fulfilment fantasy?
[ترجمه گوگل]آیا لذت متن رمان نویسی شبیه خیالات رویاپردازی و تحقق آرزو نیست؟
[ترجمه ترگمان]آیا لذت این است که این متن کتاب در خیال و خیال و خیال و خیال و خیال باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His diaries chronicle each phase of irritation with novelistic detail.
[ترجمه گوگل]خاطرات او هر مرحله از عصبانیت را با جزئیات رمانی شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]دفتر خاطرات او هر مرحله از عصبانیت را با جزییات novelistic شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The novelistic drama perhaps excuses the odd clinical inexactitude, a sense of operative terms being applied with a somewhat whimsical notion of what they entail.
[ترجمه گوگل]درام رمان‌گرایانه شاید عدم دقت بالینی عجیب را توجیه می‌کند، حسی از اصطلاحات عملی که با تصوری عجیب و غریب از آنچه مستلزم آن است به کار می‌رود
[ترجمه ترگمان]درام novelistic شاید the بالینی عجیب و غریب را بهانه می آورد، یک حس فعل و انفعال ذهنی که با یک اندیشه somewhat از آنچه مستلزم آن است، اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. O'Neill has Naipaul's gift for creating unforced novelistic connections in a world of forced ideological connections.
[ترجمه گوگل]اونیل استعداد نایپل را برای ایجاد پیوندهای رمانیستی اجباری در دنیای ارتباطات ایدئولوژیک اجباری دارد
[ترجمه ترگمان]اونیل توانایی Naipaul برای ایجاد ارتباطات novelistic novelistic در دنیایی از پیوندهای ایدئولوژیک اجباری را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yet he has all of Kushner's uncanny novelistic confidence.
[ترجمه گوگل]با این حال او تمام اعتماد به نفس رمان نویسی عجیب کوشنر را دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، اعتماد به نفس عجیب و غریبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The intellectual stakes are high, but, unfortunately, the novelistic means are limited.
[ترجمه گوگل]مخاطرات فکری زیاد است، اما متأسفانه ابزار رمان نویسی محدود است
[ترجمه ترگمان]ریسک فکری بالا است، اما متاسفانه، ابزار novelistic محدود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Novelistic vivacity, the great unteachable, the unschooled enigma, has a way of making questions of form appear scholastic.
[ترجمه گوگل]نشاط رمان نویسی، آموزش ناپذیر بزرگ، معمای درس نخوانده، راهی دارد که پرسش های فرم را مکتبی جلوه می دهد
[ترجمه ترگمان]با نشاط و نشاط، unteachable بزرگ، معمای unschooled، روشی برای مطرح کردن سوالات آموزشی در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Please indulge the novelist if he thinks in novelistic terms.
[ترجمه گوگل]لطفاً اگر رمان نویس به لحاظ رمان نویسی فکر می کند، از او لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]لطفا رمان نویس را در صورتی که به جملات novelistic فکر می کند، ارضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The new material gives "Dorian Gray" a novelistic heft, even a political edge.
[ترجمه گوگل]مطالب جدید به «دوریان گری» یک قدرت رمانتیکی، حتی جنبه سیاسی می بخشد
[ترجمه ترگمان]مطالب جدید \"Dorian گری\"، از گذشته، حتی یک لبه سیاسی را به \"Dorian گری\" می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Likewise, characters tend to get access to their memories in traditional, "novelistic" ways.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، شخصیت‌ها تمایل دارند به روش‌های سنتی و «رمانی» به خاطرات خود دسترسی پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، شخصیت ها تمایل دارند به خاطرات خود به روش های سنتی و سنتی دسترسی پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His novelistic style, he says, owes a lot to screenwriting: Keep it tight, keep those pages turning, delete the extraneous.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید سبک رمان‌نویسی او مدیون فیلمنامه‌نویسی است: آن را محکم نگه دارید، آن صفحات را تغییر دهید، موارد اضافی را حذف کنید
[ترجمه ترگمان]او می گوید سبک novelistic به screenwriting مدیون است: محکم نگه دارید، آن صفحات را مرتب نگاه دارید، دیگری را حذف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I share these writers' impatience with slack novelistic convention.
[ترجمه گوگل]من با بی‌شکیبایی این نویسندگان نسبت به رمان‌نویسی سست شریک هستم
[ترجمه ترگمان]من این writers رو با slack novelistic تقسیم می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is the interaction of high technology with traditional novelistic modes which is the focus of the work.
[ترجمه گوگل]این تعامل فن آوری بالا با حالت های رمان نویسی سنتی است که تمرکز کار است
[ترجمه ترگمان]این اثر متقابل تکنولوژی بالا با حالت های novelistic سنتی است که تمرکز بر کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One can understand that Ferrante has no interest in adding her privacy to the novelistic pyre.
[ترجمه گوگل]می توان فهمید که فرانته هیچ علاقه ای به اضافه کردن حریم خصوصی خود به آتش رمانی ندارد
[ترجمه ترگمان]می توان درک کرد که Ferrante هیچ علاقه ای به افزودن حریم خصوصی اش به the novelistic ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Transcendency is the common features of dramatic tragedy and novelistic tragedy.
[ترجمه گوگل]ماورایی وجه مشترک تراژدی دراماتیک و تراژدی رمانتیک است
[ترجمه ترگمان]Transcendency یکی از ویژگی های مشترک تراژدی دراماتیک و تراژدی novelistic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to novels

پیشنهاد کاربران

بپرس