1. a novel after the style of hedayat
یک رمان به پیروی از سبک هدایت
2. a novel experience
تجربه ی تازه
3. a novel good enough to jostle with the others in the market
رمان خوبی که می توانست در بازار با دیگر رمان ها رقابت کند
4. a novel phenomenon
پدیده ای نورسیده
5. a novel shot through with satire
یک رمان ممزوج با طنز
6. a novel suggestion
پیشنهادی بی سابقه
7. a novel tailored to popular taste
رمانی که طبق سلیقه ی قاطبه ی مردم نوشته شده است.
8. a novel that is loaded with excitement
رمانی که پر است از هیجان
9. a novel which i had to read as a school holiday task
رمانی که می بایستی به عنوان تکلیف دوران تعطیلات مدرسه می خواندم
10. a novel which is full of discernment and tender feelings
رمانی که پر از ژرف نگری و احساسات لطیف است
11. her novel degenerates into corn
رمان اوتدریجا منحط شده و به طور تحمل ناپذیری مبتذل می شود.
12. that novel is full of stereotype characters
آن رمان پر است از شخصیت های قالبی.
13. the novel contains exciting scenes
رمان دارای صحنه های شورانگیزی است.
14. the novel describes the history of the love and vengeance of a blind man
آن رمان داستان عشق و انتقام مرد کوری را بیان می کند.
15. the novel is structured on three levels
این رمان در سه سطح ساخته شده است.
16. this novel has a complicated plot
این رمان داستان پیچیده ای دارد.
17. this novel has been a bestseller
این رمان پرفروش ترین کتاب بوده است.
18. this novel is a good read
این رمان برای خواندن خوب است.
19. this novel is a study in the manners of this class
این رمان،پژوهشی است در چگونگی رفتار این طبقه.
20. this novel is episodic and the various incidents do not hang together well
این رمان دارای قسمت های مختلف است و حوادث گوناگون خوب با هم جور نیستند.
21. this novel is really boring stuff
این رمان واقعا چیز خسته کننده ای است.
22. a compulsive novel
رمان بسیار جالب
23. a full-length novel
رمان کامل (بدون بریدگی)
24. a historical novel
یک رمان تاریخی
25. a prize novel
رمان برنده ی جایزه
26. a racy novel
یک رمان داغ
27. a serious novel
یک رمان درباره ی امور مهم
28. a sophisticated novel
یک رمان پرمغز
29. a talky novel
یک رمان پرمکالمه
30. dickens' last novel was unfinished
آخرین رمان دیکنز ناتمام بود.
31. her last novel was a disaster
آخرین رمان او افتضاح بود.
32. her new novel was well received
رمان جدید او به خوبی مورد استقبال قرار گرفت.
33. a worthwhile junior novel
رمان به درد خوری برای جوانان
34. he prefaced the novel by a short account of when and how it was written
در پیشگفتار رمان تاریخ و چگونگی نگارش آن را شرح داد.
35. publishers rejected his novel
ناشران رمان او را رد کردند.
36. to condense a novel into a few pages
رمانی را درچند صفحه خلاصه کردن
37. to puff a novel
رمانی را به عرش رساندن
38. he is writing a novel or something
او دارد یک رمان یا چیزی از این قبیل می نویسد.
39. he sweated out one novel after another
او با جان کندن رمان های پی در پی نوشت.
40. the architectonics of a novel
طرح پردازی یک رمان
41. the body of the novel itself is two hundred pages
خود متن رمان دویست صفحه است.
42. the digest of a novel
چکیده ی رمان
43. the episodes of this novel are like beads on a string
درونداستان های این رمان همانند مهره های نخ شده ی تسبیح هستند.
44. the pattern of a novel
طرح یک رمان
45. this makes his sixth novel
این ششمین رمان اوست.
46. critics slobbered over his new novel
نقدگران در تعریف از رمان او زیاده روی کردند.
47. the critics laced into the novel
سخن سنجان رمان را مورد حمله قرار دادند.
48. the great success of his novel put the author in the limelight
موفقیت بزرگ رمان او توجه همگان را به نویسنده جلب کرد.
49. the historical milieu of this novel
پرگیر (محیط) تاریخی این رمان
50. the movie version of his novel
فیلم اقتباس شده از رمان او
51. the second volume of his novel
جلد دوم رمان او
52. the strange persona of this novel
شخصیت های عجیب و غریب این رمان
53. the unabridged edition of a novel
ویرایش خلاصه نشده ی یک رمان
54. to wade through a dull novel
با زحمت یک رمان خسته کننده را خواندن
55. the theme that echoes throughout the novel
موضوعی که در سرتاسر رمان تکرار شده
56. this is an abridgement of the novel
این خلاصه رمان است.
57. to read a condensation of a novel
تلخیصی از یک رمان را خواندن
58. a mood of gloom pervades the whole novel
حالت حزن سرتاسر رمان را فرا گرفته است.
59. he is gathering new material for his novel
او مشغول گردآوری مطالب تازه ای برای رمان خود می باشد.
60. she has developed the plot of her novel skilfully
او داستان رمان خود را با مهارت پرداخت کرده است.
61. she is writing a sequel to her first novel
او دارد دنباله ی رمان اول خود را می نویسد.
62. this film is a dramatization of tolstoi's famous novel
این فیلم برگرفته از رمان معروف تولستوی است.
63. his literary experiments led to the writing of a great novel
تجارب ادبی او منجر به نوشتن رمان بزرگی شد.