nous

/naʊs//naʊs/

معنی: خرد، قوه ادراک، عقل
معانی دیگر: (فلسفه) جهان خرد، جهان - خرد، عقل کل

جمله های نمونه

1. Few ministers have the nous or the instinct required to understand the ramifications.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از وزرا دارای هوس یا غریزه لازم برای درک پیامدها هستند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از وزرا به شکل غریزه و یا غریزه لازم برای درک این پیامدها را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At least she had the nous to ring.
[ترجمه گوگل]حداقل حوصله زنگ زدن را داشت
[ترجمه ترگمان] حداقل اون ما رو مجبور کرد که حلقه رو به دست بیاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. None of them had the nous to shut the door when the fire broke out.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از آنها حوصله بستن در را نداشتند که آتش شروع شد
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها وقتی آتش خاموش شد، در را بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Anyone with a bit of nous would have known what to do.
[ترجمه گوگل]هر کس کمی هشیار بود می دانست که باید چه کار کند
[ترجمه ترگمان]هر کسی که با یک تکه of آشنا باشد چه کار باید بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Neither approached the tactical nous of cricket's most famous cravat wearer, Douglas Jardine.
[ترجمه گوگل]هیچکدام به اعصاب تاکتیکی معروف ترین پوشنده کریکت، داگلاس ژاردین، نزدیک نشدند
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از the و most مشهور کریکت، داگلاس جاردین، نزدیک نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His temperament and lack of tactical nous made him a bad choice from the start.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی او و عدم تمرکز تاکتیکی او را از همان ابتدا انتخاب بدی کرد
[ترجمه ترگمان]temperament و کمبود تاکتیکی، او را از اول انتخاب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nous n'allons pas voyager à cause de mauvais temps.
[ترجمه گوگل]Nous n'allons pas voyager à cause de mauvais temps
[ترجمه ترگمان] آقای \"موودان\"، یه دلیلی نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Enl è ve ton manteau que nous causions plus à l'aise.
[ترجمه گوگل]Enl è ve ton manteau que nous causions plus à l'aise
[ترجمه ترگمان]هزار تا از این que که به همراه a aise
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Votre invitation est pour nous un pr é cieux t é moignage de notre amiti é.
[ترجمه گوگل]Votre invitation est pour nous un pr é cieux t é moignage de notre amiti é
[ترجمه ترگمان]این کارت دعوت ما را به ما واگذار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The same managerial nous is claimed by a remarkably similar Republican candidate in the Senate race.
[ترجمه گوگل]یک کاندیدای جمهوری خواه بسیار مشابه در رقابت های سنا نیز ادعای همین موضوع مدیریتی را دارد
[ترجمه ترگمان]یکی از نامزدهای بسیار مشابهی از جمهوری خواهان در رقابت سنا به این نام برگزیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After posing the "seed" theory, Anaxagoras introduced "nous" in his world forming theory.
[ترجمه گوگل]آناکساگوراس پس از طرح نظریه "دانه"، "نوس" را در نظریه شکل گیری جهان خود معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]Anaxagoras پس از ژست دهی به \"بذر\"، در نظریه شکل دهنده دنیای خود به این نام آشنا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nous avons eu du soleil depuis ( de ) Lyon jusqu 'à Valence.
[ترجمه گوگل]Nous avons eu du soleil depuis ( de ) Lyon jusqu 'à Valence
[ترجمه ترگمان]Nous avons (de)لیون du (de)لیون jusqu (Valence)Valence است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nous avons fait une promenade dans la montagne.
[ترجمه گوگل]Nous avons fait une promenade dans la montagne
[ترجمه ترگمان] ما تو la قدم زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Monsieur Dupont nous a apport é des disques de jazz. C'est fomidable.
[ترجمه گوگل]موسیو دوپون در بخش موسیقی جاز وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]موسیو Dupont یه apport جاز رو به ما می رسونه س - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرد (اسم)
understanding, reason, intelligence, brain, mind, wisdom, intellect, nous

قوه ادراک (اسم)
comprehension, nous, sixth sense

عقل (اسم)
reason, mind, wisdom, intellect, nous, wits, sapience

انگلیسی به انگلیسی

• soul; intellect; capacity to acquire knowledge (greek philosophy); common sense (british)
nous is common sense; an old-fashioned, informal word.

پیشنهاد کاربران

Nous /naʊs/ ( n ) – meaning
1. ( metaphysics ) mind or reason, esp when regarded as the principle governing all things.
ذهن یا عقل، به ویژه زمانی که به عنوان اصل حاکم بر همه چیز در نظر گرفته شود؛ جهان خرد؛ منطق؛ عقل کل
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
However, it was the power of nous, or mind, that not only created the world but also was the driving force in its day - to - day processes.
با این حال، این قدرت ذهن یا خِرَد بود که نه تنها جهان را خلق کرد، بلکه نیروی محرکه در فرآیندهای روزمره آن نیز بود.
Example 2: 👇
For Western rational mystics, conformance with nous took the form of pursuing philosophical knowledge.
در نزد عرفای عقلی غربی، انطباق با منطق به شکل پی گیری معرفت فلسفی بود.
Example 3: 👇
Sorcery is a tiny facet of magic, whose final goal is the realization of nous and the unification of heaven and earth.
سِحْر جنبه ی کوچکی از جادوگری است که هدف نهایی آن تحقق بخشیدن به جهانِ خِرَد و وحدتِ آسمان و زمین است.
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
2. ( Brit, slang ) common sense; intelligence
عقل سلیم؛ شعور؛ فهم متداول؛ هوش
Example 1: 👇
At least she had the nous to ring.
اقلا این آدم عقلش رسید که تماس بگیره ( زنگ بزنه ) .
Example 2: 👇
His temperament and lack of tactical nous made him a bad choice from the start.
خلق و خوی اش و نداشتن عقل سلیم و تدبیر لازم باعث شد که از اول بعنوان انتخاب بد در نظر گرفته شود.
Example 3: 👇
FRANK: What’s the matter with her?
ARCHIE: Don’t ask me, son. Don’t ask me. I’ve never solved a problem in my life.
JEAN: You haven’t got the nous. You’ve been too busy hating all those feckless moochers out there in the great darkness, haven’t you? You’ve been really smart. ( To Frank. ) I’d like you to know the truth about your father.
* The Entertainer - a play by John Osborne
آرچی: از من نپرس پسرم. از من نپرس من هرگز در زندگی مشکلی رو حل نکردم.
جین: تو عقل سلیم و تدبیر لازم رو نداری. بیش از حد مشغول متنفر شدن از همه آن آدم های کاسه لیسِ بی عیب و نقص در اون تاریکی بزرگ بودی، اینطور نیست؟ تو واقعا باهوش بودی. ( به فرانک ) دوست دارم حقیقت رو در مورد پدرت بدونی.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #سرگرمی ساز، # اثر جان آزبرن

nous
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/nous

بپرس