notional

/ˈnoʊʃnəl//ˈnəʊʃnəl/

معنی: اندیشه، ادراک، تصور، نظریه
معانی دیگر: تصوری، ذهنی، نظری، موهوم، خیالی، انگاشتی، فکر، فکری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: notionally (adv.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or expressing an idea.

(2) تعریف: speculative or reflective.

(3) تعریف: imaginary or ideal.
متضاد: actual, real
مشابه: imaginary

جمله های نمونه

1. Their calculations were based on a notional minimum wage.
[ترجمه گوگل]محاسبات آنها بر اساس حداقل دستمزد فرضی بود
[ترجمه ترگمان]محاسبات آن ها براساس حداقل دست مزد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My calculation is based on notional figures, since the actual figures are not yet available.
[ترجمه گوگل]محاسبه من بر اساس ارقام فرضی است، زیرا ارقام واقعی هنوز در دسترس نیستند
[ترجمه ترگمان]محاسبات من براساس ارقام notional است، زیرا ارقام واقعی هنوز در دسترس نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All this with a notional enemy gunning for us.
[ترجمه گوگل]همه اینها با یک دشمن خیالی که برای ما شلیک می کند
[ترجمه ترگمان]همه اینا با یه دشمن notional که برای ما اسلحه کشیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their calculations were based on a notional $ 50 per share.
[ترجمه گوگل]محاسبات آنها بر اساس 50 دلار فرضی برای هر سهم بود
[ترجمه ترگمان]محاسبات آن ها براساس notional دلار در هر سهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A notional/functional approach essentially seeks to establish correlations between systemic and schematic elements.
[ترجمه گوگل]یک رویکرد مفهومی/کارکردی اساساً به دنبال ایجاد همبستگی بین عناصر سیستمی و شماتیک است
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد notional \/ عملکردی اساسا به دنبال ایجاد همبستگی بین مولفه های سیستمی و فراگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My daughter isn't some notional stereotype invented to scare elderly cardinals.
[ترجمه گوگل]دختر من یک کلیشه تصوری نیست که برای ترساندن کاردینال های مسن ساخته شده باشد
[ترجمه ترگمان]دختر من یک کلیشه ذهنی نیست که برای ترساندن cardinals پیر اختراع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The next step is to consider whether the notional system reflects the characteristics of the formal system model.
[ترجمه گوگل]مرحله بعدی این است که در نظر بگیریم که آیا سیستم فرضی منعکس کننده ویژگی های مدل سیستم رسمی است یا خیر
[ترجمه ترگمان]گام بعدی بررسی این مساله است که آیا سیستم notional، ویژگی های مدل سیستم رسمی را منعکس می کند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It consists of the notional component of the finite verb and the rest of the message.
[ترجمه گوگل]از جزء مفهومی فعل متناهی و بقیه پیام تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]آن شامل مولفه های notional فعل و rest محدود و بقیه پیام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But in fact the notional/functional approach has generally been represented as a radical departure, a complete break with the past.
[ترجمه گوگل]اما در واقع رویکرد مفهومی/عملکردی عموماً به عنوان یک انحراف رادیکال، گسست کامل از گذشته نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]اما در حقیقت رویکرد notional \/ عملکردی به طور کلی به عنوان یک حرکت رادیکال و یک جدایی کامل با گذشته نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cut through Nussbaum Gang isolates a notional fragment of it.
[ترجمه گوگل]بریدگی باند Nussbaum یک قطعه تصوری از آن را جدا می کند
[ترجمه ترگمان]بریدگی از میان گروه nussbaum یک تکه notional از آن را جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Apparently the world has a notional pool of capital.
[ترجمه گوگل]ظاهراً جهان یک استخر تصوری از سرمایه دارد
[ترجمه ترگمان]ظاهرا دنیا استخری پر از سرمایه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The demo account utilises and provides only a hypothetical (notional) credit amount that is a cash equivalent only and has no intrinsic or actual cash or other value.
[ترجمه گوگل]حساب آزمایشی فقط از یک مبلغ اعتباری فرضی (تخیلی) استفاده می کند و ارائه می کند که فقط معادل وجه نقد است و ارزش نقدی ذاتی یا واقعی یا ارزش دیگری ندارد
[ترجمه ترگمان]حساب نمایشی از آن استفاده می کند و تنها مقدار اعتبار فرضی (notional)را ارایه می دهد که معادل پول نقد است و یا پول واقعی و یا ارزش دیگری ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This definition, notional as it apparently is, has too many loopholes to hold water.
[ترجمه گوگل]این تعریف، همانطور که ظاهراً تصوری است، حفره‌های زیادی دارد که نمی‌تواند آب را نگه دارد
[ترجمه ترگمان]این تعریف، که ظاهرا آن چیزی است که به نظر می رسد، راه های گریز زیادی برای نگه داشتن آب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These are more notional than real, as the farcical second show trial of Mikhail Khodorkovsky, a former oil boss and a Putin rival, which is taking place on Mr Medvedev's watch, demonstrates.
[ترجمه گوگل]اینها بیشتر خیالی هستند تا واقعی، همانطور که دومین محاکمه نمایشی مضحک میخائیل خودورکوفسکی، رئیس سابق نفت و رقیب پوتین، که زیر نظر مدودف برگزار می شود، نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این ها more از واقعی هستند، به عنوان دومین نمایش مضحک در مورد میخائیل خودوروکوسکی، یک رئیس سابق نفت و یک رقیب پوتین که در ساعت آقای مدودف در حال انجام است، نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اندیشه (صفت)
notional

ادراک (صفت)
notional

تصور (صفت)
notional

نظریه (صفت)
notional

انگلیسی به انگلیسی

• conceptual; imaginative; theoretical
something that is notional exists only in theory or as an idea, but not in reality.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : notion
✅️ صفت ( adjective ) : notional
✅️ قید ( adverb ) : notionally
مفهوم
فرضی

بپرس