notice board

1. He advertises his services on the company notice board.

[ترجمه نیلآبی] او خدمات خود را روی تابلواعلانات شرکت تبلیغ می کند

2|0

[ترجمه گوگل]او خدمات خود را در تابلوی اعلانات شرکت تبلیغ می کند
[ترجمه ترگمان]او خدمات خود را در هیات مدیره تبلیغ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The teacher pegged a notice to a notice board.

[ترجمه محبوبه] معلم یک یادداشت رو به تابلو اعلانات چسبوند

1|0

[ترجمه گوگل]معلم اعلامیه ای را به تابلوی اعلانات چسباند
[ترجمه ترگمان]معلم توجهی به تابلوی اعلانات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He nailed a notice board to the wall.

[ترجمه گوگل]تابلوی اعلانات را به دیوار میخکوب کرد
[ترجمه ترگمان]تخته اعلانات را به دیوار چسبانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Please post this important message on your notice board so that all the students can read it.

[ترجمه گوگل]لطفاً این پیام مهم را در تابلوی اعلانات خود قرار دهید تا همه دانش آموزان بتوانند آن را بخوانند
[ترجمه ترگمان]لطفا این پیغام مهم را روی صفحه اعلانات خود ارسال کنید تا دانش آموزان بتوانند آن را بخوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. People clustered round the notice board.

[ترجمه گوگل]مردم دور تابلوی اعلانات جمع شده بودند
[ترجمه ترگمان]مردم دور تابلوی اعلانات جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can you pin this to the notice board?

[ترجمه نیلآبی] میتونی اینو به روی تخته اعلانات بچسبانی؟

0|0

[ترجمه محمد] شما میتوانید این را به تابلوی اعلانات سنجاق کنی. .

0|0

[ترجمه گوگل]آیا می توانید این را به تابلوی اعلانات سنجاق کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی اینو به هیات مدیره جلب کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A message had been pinned to the notice board.

[ترجمه گوگل]پیامی به تابلوی اعلانات پین شده بود
[ترجمه ترگمان]پیامی که به تابلوی اعلانات چسبانده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People clustered around the notice board.

[ترجمه گوگل]مردم دور تابلوی اعلانات جمع شده بودند
[ترجمه ترگمان]مردم دور میز جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A notice board placed in a suitable part of the ward is useful for presenting learning material.

[ترجمه گوگل]تابلوی اعلانات قرار داده شده در قسمت مناسبی از بخش برای ارائه مطالب آموزشی مفید است
[ترجمه ترگمان]تخته ای که در بخش مناسب از بخش قرار داده می شود برای ارائه مطالب آموزشی مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Students grouped around the notice board to read their exam results.

[ترجمه گوگل]دانش آموزان در اطراف تابلوی اعلانات جمع شدند تا نتایج امتحانات خود را بخوانند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان در اطراف صفحه اعلانات جمع شدند تا نتایج امتحان خود را بخوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Notice board for advertising activities of the J. G. V. A, at present situated at the tennis courts, serves no useful purpose.

[ترجمه گوگل]تابلوی اعلانات فعالیت های تبلیغاتی J G V A که در حال حاضر در زمین های تنیس قرار دارد، هیچ هدف مفیدی ندارد
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که هیات مدیره فعالیت های تبلیغاتی جی جی در حال حاضر، در حال حاضر در زمین های تنیس، هیچ هدف مفیدی در کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was a notice board devoted exclusively to funeral announcements, and the lawyer's death was well represented.

[ترجمه گوگل]این یک تابلوی اعلانات بود که منحصراً به اطلاعیه های تشییع جنازه اختصاص داشت و مرگ وکیل به خوبی نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]این یک هیات نظارت بود که منحصرا به announcements تشییع جنازه اختصاص داشت، و مرگ وکیل به خوبی نمایش داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meal times are shown on the notice board.

[ترجمه گوگل]زمان صرف غذا در تابلوی اعلانات نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]زمان های آشفتگی بر روی صفحه اعلان دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The naughty boy tore down notice from a notice board.

[ترجمه گوگل]پسر شیطون اعلامیه تابلوی اعلانات را پاره کرد
[ترجمه ترگمان]پسر شیطانی متوجه تابلوی اعلانات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

بررسی کلمه

جمله های نمونه

تخصصی

انگلیسی به انگلیسی

پیشنهاد کاربران

بپرس