انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
عبارت "nothing to do with" به تنهایی به معنای "هیچ ارتباطی با" یا "هیچ ربطی به" است.
در سه فرم زیر پرکاربرد هست:
1. To be nothing to do with
2. To have nothing to do with
3. Get nothing to do with
... [مشاهده متن کامل]
1. To be nothing to do with: برای بیان عدم ارتباط یا مربوط نبودن به چیزی استفاده می شود.
This issue is nothing to do with you
این مسئله هیچ ارتباطی با شما ندارد.
2. To have nothing to do with: برای بیان عدم وابستگی یا ربط نداشتن به چیزی استفاده می شود.
Their decision has nothing to do with us
تصمیم آنها هیچ ربطی به ما ندارد.
3. Get nothing to do with: برای بیان عدم دخالت یا ارتباط نداشتن به چیزی استفاده می شود.
She got nothing to do with the incident
او هیچ ارتباطی با آن حادثه ندارد.
در سه فرم زیر پرکاربرد هست:
... [مشاهده متن کامل]
1. To be nothing to do with: برای بیان عدم ارتباط یا مربوط نبودن به چیزی استفاده می شود.
این مسئله هیچ ارتباطی با شما ندارد.
2. To have nothing to do with: برای بیان عدم وابستگی یا ربط نداشتن به چیزی استفاده می شود.
تصمیم آنها هیچ ربطی به ما ندارد.
3. Get nothing to do with: برای بیان عدم دخالت یا ارتباط نداشتن به چیزی استفاده می شود.
او هیچ ارتباطی با آن حادثه ندارد.
درگیر چیزی نشدن
با کسی صنمی نداشتن، قطع رابطه کردن
با کسی صنمی نداشتن، قطع رابطه کردن
اگر برای انسان نباشه و برای چیزی به کار بره به معنی " درگیر چیزی نشدن " معنی میده
مثلا تد به سارا گفت براش یه برنامه دزدی بچینه . تد گفت
nothing to do with it .
اینجا it برای انسان نیست پس میشه تد نمیخواد درگیر ماجرا بشه
... [مشاهده متن کامل]
اما اگر برای انسان باشه معنی " دیگه میخوام کاری نداشته باشم باهاش !
قطع ارتباط کنم باهاش ، دیگه توی رابطه نباشم
مثلا تد به سارا گفت براش یه برنامه دزدی بچینه . تد گفت
اینجا it برای انسان نیست پس میشه تد نمیخواد درگیر ماجرا بشه
... [مشاهده متن کامل]
اما اگر برای انسان باشه معنی " دیگه میخوام کاری نداشته باشم باهاش !
قطع ارتباط کنم باهاش ، دیگه توی رابطه نباشم
به چیزی یا کسی کار نداشتن
You should have taken responsiblity of lying to your dad I wanted nothing to do with your relationship.
ربط نداشتن به. . .
مربوط نبودن به. . .
. . . that nothing to do with snow
مربوط نبودن به. . .
قطع رابطه کردن