اسم ( noun )
عبارات: nothing doing
عبارات: nothing doing
• (1) تعریف: not anything; no thing.
• متضاد: all, everything, something
• مشابه: nil, zero
• متضاد: all, everything, something
• مشابه: nil, zero
- I know nothing about it.
[ترجمه Mbnw] چیزی در این مورد نمیدونم|
[ترجمه ._.] من چیزی در این مورد نمیدونم.|
[ترجمه ملودی] من چیزی در مورد آن نمیدانم|
[ترجمه امیر علی] من در مورد این هیچ چیزی نمیدانم|
[ترجمه دوست مطرود سنا] های وی ، سنا حق نداشتی باهام اینجوری رفتار کنی خرابم کردی شت|
[ترجمه A.b] من در این مورد چیزی نمیدونم|
[ترجمه .] نه کص ننت دیوث معنی جمله|
[ترجمه گوگل] من در این مورد هیچی نمی دونم[ترجمه ترگمان] من چیزی در این مورد نمی دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: no part of something mentioned or implied.
- Give him nothing of what remains.
[ترجمه گوگل] چیزی از آنچه باقی مانده است به او ندهید
[ترجمه ترگمان] چیزی از آنچه باقی می ماند به او بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چیزی از آنچه باقی می ماند به او بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: void; nonexistence.
- a region of nothing in space
[ترجمه گوگل] منطقه ای از هیچ در فضا
[ترجمه ترگمان] منطقه ای از هیچ چیز در فضا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] منطقه ای از هیچ چیز در فضا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: absence of value, consequence, or meaning.
- My hopes came to nothing.
[ترجمه گوگل] امیدهایم از بین رفت
[ترجمه ترگمان] امیدهای من به هیچ چیز نرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] امیدهای من به هیچ چیز نرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a project worth nothing
[ترجمه گوگل] پروژه ای که ارزشی ندارد
[ترجمه ترگمان] یک پروژه ارزشی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک پروژه ارزشی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: something or someone of no importance.
• مشابه: cipher
• مشابه: cipher
- He is nothing to me now.
[ترجمه سپيناز] حالا او براى من دیگر ارزشی ندارد.|
[ترجمه محمدارجونی] او الان برای من چیزی نیست.|
[ترجمه گوگل] او الان برای من چیزی نیست[ترجمه ترگمان] حالا دیگر برای من هیچ ارزشی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (6) تعریف: zero.
• مشابه: cipher, nil, zero
• مشابه: cipher, nil, zero
- Nothing and two equals two.
[ترجمه گوگل] هیچ و دو برابر دو است
[ترجمه ترگمان] هیچی و دو برابر هم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هیچی و دو برابر هم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: in no respect or degree; not at all.
- It was nothing like what we expected.
[ترجمه گوگل] چیزی شبیه آنچه ما انتظار داشتیم نبود
[ترجمه ترگمان] این چیزی نبود که انتظارش را داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این چیزی نبود که انتظارش را داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید