1. Not to say well, but to do well.
[ترجمه گوگل]نه برای گفتن خوب، بلکه برای خوب انجام دادن
[ترجمه ترگمان]گفتنش خوب نیست، اما برای انجام دادن کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گفتنش خوب نیست، اما برای انجام دادن کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It is rather cool, not to say cold.
[ترجمه گوگل]این نسبتا سرد است، نه گفتن سرد
[ترجمه ترگمان]بهتر است بگویم سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بهتر است بگویم سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He singed me not to say.
[ترجمه گوگل]برایم آواز خواند که نگویم
[ترجمه ترگمان] اون از من خواست چیزی نگم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون از من خواست چیزی نگم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I found the characters very two-dimensional, not to say dull.
[ترجمه گوگل]من شخصیت ها را خیلی دو بعدی دیدم، نگویم کسل کننده
[ترجمه ترگمان]من شخصیت دو بعدی را پیدا کردم، نه اینکه کسل کننده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من شخصیت دو بعدی را پیدا کردم، نه اینکه کسل کننده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. That's not to say it's a bad movie .
[ترجمه گوگل]این به این معنی نیست که فیلم بدی است
[ترجمه ترگمان]این به این معنی نیست که فیلم بدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این به این معنی نیست که فیلم بدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She warned me not to say anything to upset him.
[ترجمه گوگل]او به من هشدار داد که چیزی نگویم که او را ناراحت کند
[ترجمه ترگمان]او به من هشدار داد که چیزی نگویم تا او را ناراحت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به من هشدار داد که چیزی نگویم تا او را ناراحت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It's rude not to say "Thank you" when you are given something.
[ترجمه صراف] وقتی چیزی به شما داده می شود بی ادبی است اگر نگویید متشکرم.|
[ترجمه گوگل]بی ادبی است که وقتی چیزی به شما می دهند "ممنون" نگویید[ترجمه ترگمان]بی ادبی است که بگوییم \"متشکرم\" وقتی چیزی به شما داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He sounded annoyed, not to say furious.
[ترجمه گوگل]صدایش عصبانی به نظر می رسید، نگویم عصبانی
[ترجمه ترگمان]به نظر ناراحت می امد، نه اینکه عصبانی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر ناراحت می امد، نه اینکه عصبانی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The information is inadequate, not to say misleading.
[ترجمه گوگل]اطلاعات ناکافی است، نگوییم گمراه کننده
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات ناکافی است، نه گفتن گمراه کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات ناکافی است، نه گفتن گمراه کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She sounded impolite, not to say rude.
[ترجمه گوگل]او بی ادب به نظر می رسید، نه اینکه بگویم بی ادبانه
[ترجمه ترگمان]به نظر بی ادبی میومد، نه اینکه بی ادبی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر بی ادبی میومد، نه اینکه بی ادبی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was careful not to say anything that might incriminate the others.
[ترجمه گوگل]مواظب بود چیزی نگوید که ممکن است دیگران را متهم کند
[ترجمه ترگمان]او مراقب بود که چیزی بگوید که دیگران را نابود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مراقب بود که چیزی بگوید که دیگران را نابود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She deemed it prudent not to say anything.
[ترجمه گوگل]او عاقلانه می دانست که چیزی نگوید
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد عاقلانه است که چیزی بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد عاقلانه است که چیزی بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I didn't trust myself not to say something rude, so I just kept quiet.
[ترجمه گوگل]به خودم اعتماد نداشتم که حرف بی ادبانه ای نزنم، پس فقط سکوت کردم
[ترجمه ترگمان]به خودم اعتماد نداشتم که چیز بی ادبی بگویم، بنابراین ساکت ماندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خودم اعتماد نداشتم که چیز بی ادبی بگویم، بنابراین ساکت ماندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید