not so much

پیشنهاد کاربران

not so much
برای اشاره به چیزی که قبلاً ذکر شده، استفاده می شود و می گوید آن مورد برای کسی یا چیز دیگری کمتر صادق است.
نه چندان
نه خیلی
If you like it, fine, but for me, not so much.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر شما آن را دوست دارید، اشکالی ندارد، اما من خیلی علاقه ای به آن ندارم.
I'm ready to start eating more healthily. My husband, not so much!
من آماده ام که سالم تر غذا خوردن را شروع کنم. شوهرم، نه خیلی!

not so much. . . as. . .
نه . . . بلکه . . .
She was not so much nervous as impatient for the journey to be over.
او عصبی نبود، بلکه برای پایان سفر بی تاب بود.
بذارید توی جمله بگم تا واضح باشه:
They're not so much lovers as friends. یعنی: اونا دوست محسوب میشن تا عاشق
What bothered me was not so much what he said as how he said it یعنی:چیزی که من رو آزرده کرد نحوه گفتنش بود تا چیزی که گفت
...
[مشاهده متن کامل]

Sailing is not so much a science as an art. یعنی: قایقرانی یک هنره تا یک علم
⬅️البته اگر آخر جمله بیاد به معنای: نه اونقدرا، نا خیلی، مثل⬇️
I'm ready to start eating more healthily. My husband, not so much!

بپرس