not long ago


چندی پیش، همین تازگی ها

جمله های نمونه

1. He committed suicide not long ago.
[ترجمه Mohamad] او چندی پیش خودکشی کرد
|
[ترجمه گوگل]او چندی پیش خودکشی کرد
[ترجمه ترگمان]اون خودکشی کرده نه خیلی وقت پیش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our office was soundproofed not long ago.
[ترجمه گوگل]چندی پیش دفتر ما عایق صدا بود
[ترجمه ترگمان]دفتر ما از مدت ها پیش ضد صدا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was on TV not long ago.
[ترجمه گوگل]چندی پیش در تلویزیون بود
[ترجمه ترگمان] خیلی وقت پیش تو تلویزیون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's not long ago that they arrived in Britain.
[ترجمه گوگل]چندی پیش نیست که آنها وارد بریتانیا شدند
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت پیش بود که آن ها وارد بریتانیا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They arrived in Britain not long ago/recently.
[ترجمه گوگل]آنها چندی پیش/اخیرا وارد بریتانیا شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها خیلی قبل \/ اخیرا وارد بریتانیا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Not long ago I had read that each atom was a sort of solar system.
[ترجمه گوگل]چندی پیش خوانده بودم که هر اتم نوعی منظومه شمسی است
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت پیش خواندم که هر اتم یک نوع منظومه شمسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not long ago, I was in a nasty argument with a shop steward.
[ترجمه گوگل]چندی پیش با یک مباشر مغازه درگیر مشاجره شدیدی بودم
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت پیش با مباشر مغازه جر و بحث کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Not long ago, this team coasted along on the road to resurrection.
[ترجمه گوگل]چندی پیش، این تیم در مسیر رستاخیز حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]این تیم خیلی وقت پیش در جاده به راه افتادند تا دوباره زنده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not long ago, the Church of England voted to ordain women priests.
[ترجمه گوگل]چندی پیش، کلیسای انگلستان رای به منصوب کردن زنان کشیش داد
[ترجمه ترگمان]چندی پیش کلیسای انگلستان به کشیش شدن زنان رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I remember seeing a brochure not long ago for a sport-utility vehicle.
[ترجمه گوگل]یادم می آید چندی پیش بروشوری را برای یک وسیله نقلیه اسپرت دیدم
[ترجمه ترگمان]به یاد دارم که یک بروشور را خیلی وقت پیش برای یک وسیله سرگرمی ورزشی می دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One morning not long ago he saw a fox walking past this same window.
[ترجمه گوگل]روزی چندی پیش روباهی را دید که از کنار همین پنجره رد می‌شد
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح، یک روز صبح، یک روباه را دید که از کنار این پنجره می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Not long ago, the orchestra was the pride of the city. Now it is on the verge of closing down.
[ترجمه گوگل]چندی پیش ارکستر افتخار شهر بود اکنون در آستانه تعطیلی است
[ترجمه ترگمان]دیری نگذشت که ارکستر از غرور شهر بود حالا در شرف بستن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Not long ago I met with a group of foreign Service officials who had been ordered to buy their current apartments.
[ترجمه گوگل]چندی پیش من با گروهی از مقامات خدمات خارجی ملاقات کردم که به آنها دستور داده شده بود آپارتمان های فعلی خود را بخرند
[ترجمه ترگمان]چندی پیش با گروهی از مقامات خدمات خارجی ملاقات کردم که به آن ها دستور داده شده بود آپارتمان های فعلی خود را بخرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Not long ago, email was a strictly plain text affair.
[ترجمه گوگل]چندی پیش، ایمیل یک امر متنی کاملاً ساده بود
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت پیش، ایمیل یه رابطه کاملا ساده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not a long time ago, recently, in the near past

پیشنهاد کاربران

خیلی وقت نیست
Phrase of long :
اخیرا
به تازگی
زمانی نه چندان دور
Recently
زمانی نه چندان دور

بپرس