احساسات، تلاش یا حرف هایش را بدون سانسور یا محدودیت بیان می کنه
با تمام توان و انرژی وارد عمل می شه
از چیزی نمی ترسه یا عقب نشینی نمی کنه
🔹 مثال ها:
She’s not holding back her feelings anymore. دیگه احساساتشو پنهان نمی کنه.
... [مشاهده متن کامل]
He went into the meeting not holding back. با تمام قدرت و بدون خودداری وارد جلسه شد.
There’s no holding back when it comes to defending your dreams. وقتی پای دفاع از رؤیات درمیونه، نباید عقب کشید.
🔹 مترادف ها: going all in – giving it your all – speaking freely – being bold – letting loose
با تمام توان و انرژی وارد عمل می شه
از چیزی نمی ترسه یا عقب نشینی نمی کنه
🔹 مثال ها:
She’s not holding back her feelings anymore. دیگه احساساتشو پنهان نمی کنه.
... [مشاهده متن کامل]
He went into the meeting not holding back. با تمام قدرت و بدون خودداری وارد جلسه شد.
There’s no holding back when it comes to defending your dreams. وقتی پای دفاع از رؤیات درمیونه، نباید عقب کشید.
🔹 مترادف ها: going all in – giving it your all – speaking freely – being bold – letting loose